قرآن هدیه ی الهی

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا

قرآن هدیه ی الهی

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا


برترین  الگوی خانواده دراسلام

اسلام اهل بیت پیامبر اکرم را به عنوان نمونه ی کامل از خانواده برتر معرفی وصلاحیت الگویی آن را بای جهانیان امضاء کرده است.

خداوند سبحان در آیه 33سوره مبارکه احزاب این خانواده را از هرگونه رجس وپلیدی مبرا دانسته است.«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا»

آیه مباهله هم در باره اعضای این خانواده نازل شده وعظمت معنوی وعرفانی آنان را به نمایش گذاشته است.

این خانواده از پیوند ملکوتی حضرت علی(علیه السلام )وفاطمه(سلام علیها)تشکیل شده که آن دو مصداق اتم انسان کامل هستند.طبق گفته پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله)این دو کفو وهمتای همدیگر هستند وپیوند آن دو در آسمانها ونزد عرشیان برقرار شد ودر جمع زمینیان تحقق عینی یافت.پیامبر همچنین این خاندان را اسوه والگوی امت خویش خوانده وفرمود:زندگی علی(علیه السلام) وفاطمه(سلام علیها)سراسر الگوست؛همسر داری علی؛مدیریت اودر خانه وخانواده؛شوهر داری فاطمه؛خانه داری وتربیت فرزند او در عالم نظیر ندارد وتا قیامت برای جهانیان نور افشانی می کند.

خانواده کانون عبودیت پروردگار

اصلی ترین کار برای تحول وارتقای فرهنگی جامعه ارتقای فرهنگ دینی در خانواده است.دین مبین اسلام,به عنوان برنامه ای جامع ومدون؛دستورهای دقیق ومنظمی را برای سعادت دنیوی واخروی انسانها ارائه کرده است. که یکی از عمده ترین دستورهای اسلام برای پیروان خود مداومت بریاد خداوند متعال است.از نظر اسلام وقرآن ؛یاد خدا آرامش بخش دل ها وتأمین کننده بهداشت روانی است.«الا بذکرالله تطمئن القلوب»آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام می گیرد.

اولیای دین هم ؛با توجه به اهمیت خانواده در حیات انسانی مطالب ارزشمندی رابیان نموده اند که توجه به قرآن واحادیثی که از ائمه به ما رسیده است تضمین کننده موفقیت وکامیابی خانواده می باشد.

مطالعه منابع دینی نشان می  دهد که محور واساس پایداری خانواده ورضایت زناشویی در گروه مودت ورحمت میان همسران است که از آن به عنوان حسن خلق تعبیر می شود.

پس با این مقدمه به بیان اولین وبژگی خانواده های قرآنی که همان اخلاق خوش (نیکو)است می پردازیم ودر مباحث بعدی به ویژگیهای دیگر می پردازیم.

خوش اخلاقی ومودت

زن وشوهر به خاطر خود وفرزندانشان لازم است یک سلسله مسائل اخلاقی را که قرآن مجید وروایات برآن تأکید دارند را رعایت کنند.

همسران به خاط معاشرت نزدیکی که باهم دارند بیش از همه نیاز مند رعایت این اصل مهم یعنی خوش خلقی وپرهیز از بدخلقی هستند خانواده ای که افراد ان با روی خوش وگشاده با یکدیگر برخورد می نمایند؛با نشاط .وپر انرژی است.در رابطه با آراسته بودن به حسنات اخلاقی در منابع اسلامی بسیاری از آیات وروایات مردان را به خوش اخلاقی با همسرانشان فرا می خوانند.قرآن کریم در آیه 19سوره مبارکه نساء به مردان دستور می دهد با همسران خود به طور شایسته رفتار کنند.

 عاشروهن بالمعروف:با همسران خودبه شایستگی ونیکویی معاشرت نمایید.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)نیز فرمود:خیرکم خیرکم لأهله وأنا خیرکم لأهلی  بهترین شما کسی است که برای خانواده خود بهترین است ومن بهترین افراد برای خانواده هستم.

برهمین اساس بود که امام صادق(علیه اسلام)در مورد حسن خلق وابراز عشق وعلاقه پیامبران می فرمایند: من اخلاق الانبیاءحب نساء   از اخلاق پیامبران(علیهم اسلام) دوست داشتن زنان است.

انس در باره شخص رسول خدا می گوید:ایشان با خانواده اش مهربان وبلکه مهربان ترین مردم نسبت به فرزندان وخانواده بود.همچنین طبق روایتی از انس زمانیکه از عایشه پرسیدن اخلاق پیامبر با خانواده اش چگونه بود ؟گفت:نیک خوترین مردمان بود .نه دشنام می داد ونه بد زبانی می کرد ونه اهل هیاهو به راه انداختن در کوچه وبازار بود ونه بدی را به جبران می کرد؛بلکه می بخشید وگذشت می کرد.

مدارا وگذشت

یکی دیگر از ویژگیهای خانواده هایی که قرآن را الگو واسوه خود قرار داده اند عفو وگذشت در مقابل اشتباه وخطاهایی است که خواسته یا ناخواسته از دوطرف سر می زند.زن امکان دارد در مسئله خانه داری؛پخت وپز؛رعایت حق شوهر دچار خطا گردد؛مرد نیز ممکن است در رفتار وکردار؛اخلاق وروش دچار اشتباه شود که همه این اشتباهات قابل گذشت واغماض است.در آموزه های دینی واسلامی برمدارا وگذشت وصبر تأکید فراوان شده است.

که به فرموده قرآن مجید عفو وگذشت از موارداحسان؛آراسته به احسان محبوب خدااست

«والعافین عن الناس ولله یحب المحسنین»  آل عمران/134

در روایات فراوانی نیز برگذشت ومدارا کردن همسران در مقابل اشتباهات وبد خلقی یکدیگر تأکید شده است.پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)در باره صبر بربدخلقی زن وتحمل او می فرماید:

(من صبر علی خُلق امراة سیة الخلق واحتسب فی ذلک الأجر أعطاه الله ثواب الشاکرین فی الآخرة)

کسی که برای نیل به پاداش الهی براخلاق بد همسرخود صبر کند ؛خداوند ثواب شاکران را به او عطا خواهد کرد.

امام باقر(علیه السلام)در توصیه زنان به صبر براذیت های شوهر می فرماید:

(جها د المراة أن تصبر علی ما تری من أذی زوجها وغیرته)

جهاد زن آن است که برآزارهای شوهر وغیرت ورزی بی مورد او صبر کند.

براساس همین آیات وروایات است که عفو محبوب خدا؛واجرعفو کننده برخدا است.مرد وزن اگر درهنگام خطا عفو وگذشت را شیوه رفتاری خود قرار دهند ومدتی این رفتار نیک را تمرین کنند پس از اندک زمانی به این صفت ملکوتی آراسته خواهند شد ودر پرتو همین آیات وروایات زندگی شیرین وموفقی خواهند داشت.

تربیت نسل توحیدی

از تکالیف والدین ؛کوشش در رشد وپرورش استعدادها ی کودک در حد امکان وتوانایی ؛مراقبت در رفتار وکردار خود درجایگاه الگوی کودک؛اعمال نفوذ در طفل برای یافتن کرامت نفس است.برای رسیدن به این اهداف خانواده باید مرکز آموزش اخلاق؛دفاع از حق وپرهیز از غرور بیجا باشد.چرا که که کودک بیشتر وقت خود رادرخانه می گذراند.از این رو مسایل بیشتری را به وِیژه در جنبه های اخلاقی ورفتاری می آموزد.

 

 فرزندان در خانواده هایی که قرآن وآموزه های آن را الگوی خود قرار داده اند.مورد تکریم واحترام قرار گرفته وبا شخصیت بار می آیند؛به سئوالات آنها به صورت منطقی ومتناسب با میزان درک وفهم آنها پاسخ داده می شود ؛شجاع بار می آیند.

در این گونه خانواده ها پدر ومادر بی جهت بین فرزندانش فرق نمی گذارند واز این طریق حس حسادت وکینه توزی که یکی از رذایل اخلاقی است را از بین برده وحس عدالت پروری را تقویت می کنند.

در سخنی ؛امیر مؤمنان امام علی(ع) به فرزندگرا میش امام حسن(علیه السلام)فرمود:

(وانما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شیء قبلته)

قلب کودکان چونان زمین کاشته نشده آمادگی پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود.

نتیجه گیری

با مطالعات انجام شده روشن شد که خانواده پایدارترین واساسی ترین نهاد انسانی است که با تأسی از الگوها ونمونه هایی که دین اسلام در کتاب خود قرآن از آنها یاد کرده می تواند سعادت وبهروزی را نصیب زندگی خود وجامعه کند وبتواند بهترین عواملی که باعث موفقیت وسعادتمندی خانواده می شود را در زندگی خود پیاده کند واز این طریق جامعه را از هرگونه پلیدی ورجس پاک کند.

منابع

قرآن کریم

تفسیر نمونه جلد2؛آیت الله مکارم شیرازی

اخلاق در قرآن،محمد حسین اسکندری؛انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)

نظام خانواده در اسلام؛استاد حسین انصاریان؛انتشارات ام ابیها

کانون مهر ورزی؛عباس پسندیده؛انتشارات مرکز امور زنان وخانواده نهاد ریاست جمهوری

دینداری ورضا مندی خانوادگی؛مجتبی حیدری؛انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)

  • خانم شهیدانی


خانواده مطلوب از دیدگاه قرآن

بنیان های پدیدآورنده خانواده خود گویای ارزش معنوی و قداست آن است زیرا قرآن مجید خانواده را نهادی مقدس و مبتنی بر چند رکن معنوی می داند که عبارتند از : آرامش و سکون، عشق و دوستی ، مهربانی و شفقت و همیاری که انس و الفت نیز در بطن آن است.
● عشق ، بنیان خانواده
چون نیک بنگریم و بیندیشیم، به روشنی درمی یابیم که عشق نه تنها رکنی از ارکان خانواده است ، بلکه در قوام و بقا و تعادل بنیان های دیگر نقش بی همتا دارد تا جایی که شاید بتوان گفت، عشق روح خانواده است یا این که خانواده به راستی خانه عشق و آشیان عشق است. اندیشمندان در اثبات سخن به آیه «خلق لکم من انفسکم ازواجاً لستکنوا الیها و جعل بینکم مودهٔ و رحمهٔ[27]» و نیز «هوالذی خلقکم من نفس واحدهٔ و جعل منها زوجها لیسکُن الیها»[28] استناد می کنند و معتقدند: اساس روابط اجتماع درون خانواده که همانا دوستی، تفاهم متقابل و همیاری است، با ملات عشق به هم پیوسته و آمیخته است. از این دیدگاه، اشاره به نفس واحده در آیه کریمه دیگر گویای این حقیقت است که نهاد خانواده ظرف رویش روح و جان، رستگاری و بالندگی زن و مرد تا رسیدن به اوج بالندگی (کمال انسانی) است؛ یعنی، نه مرد به تنهایی کامل است و می تواند به کمال برسد، نه زن. مگر با همگرایی و بودن و زیستن در محدوده خاص مقررات و دستورالعمل هایی که نهاد خانواده نام دارد. نهادی که سرآغاز راه رفتن به سوی کمال است.
انسانیت وقتی در عرصه معنویت استقرار می یابد که انسان ها با هم باشند و بتوانند به درستی (آن گونه که خداوند مقرر فرموده است) با هم زندگی کنند. هدف زندگی، فرجام حیات و رستگاری یا گمراهی هر انسان در وجود «انسان های دیگر» است. تعامل و همزیستی انسان هاست که همه مقوله های مطرح و قابل فهم در عرصه حیات و زندگی او را معنا می بخشد. خوبی و بدی، خوشبختی یا بدبختی، آرامش و تلخکامی، فقط در تعامل و اصطکاک روابط انسان ها معنا می یابد. پس انسان اجتماعی است و غیر از زیستن در اجتماع راه چاره ای ندارد.
نخستین اجتماعی که آدمی در آن بار می آید تا زیستن در جامعه بشری و همیاری و همزیستی با انسان های دیگر را به اقتضای فطرت بشری فراگیرد، خانواده است. یعنی نخستین هسته پیدایش اجتماع، چون جامعه بشری را به پیکری واحد تشبیه کنیم، خانواده را می توانیم نخستین سلول پدیدآورنده آن بدانیم.
به اعتبار این فلسفه وجودی، اندیشمندان می گویند: خانواده هم مکتب شایسته پرورش انسان و اجتماعی شدن اوست، هم پناهگاه و مأمن او تا سختی های زیستن در اجتماع بشری و مراوده و معاشرت و ارتباط با انسان های دیگر را با دستیابی به ابزارها و امکانات لازم که در نهاد خانواده است و دیگر اعضای خانواده در دسترس او می گذارند، تاب آورد. با این همبستگی اخلاقی و حقوقی، احساس وظیفه بیش از خواست و نیاز جنسی در روابط زن و مرد اهمیت می یابد و با این انگیزه است که زن و مرد می توانند عشق را با اخلاق درآمیزند تا محیط مساعدی برای رشد جسمانی واعتلای معنوی و اخلاقی فرزندشان فراهم آید.
ماهیت خانواده به گونه ای است که احساس و عاطفه در آن حرف اول را می زند و چنان که یک صاحب نظر می گوید: «طبع خانواده با حقوق و احکام آمرانه چندان سازگار نیست» و قانون در ایجاد نظم خانوادگی تأثیر اندک دارد؛ حال آن که درهای خانواده همیشه به روی ارزش های دینی و اخلاقی گشوده است. چون گلزاری که تشنه نور و پرتو آفتاب است، نه تنها از آن رمق و جان می گیرد که حیات و دوام و بقایش بسته به تابش نور است.
دکتر سید مصطفی محقق داماد، در تحلیل ژرفکاوانه اش، موضوعی جالب را مطرح کرده است:
بیشتر واژه های به کار رفته در مورد نهادهای حقوقی در روابط اعضای خانواده به گونه ای است که واژه ویژگی اخلاقی و عاطفی دارد، چنانکه واژه صداق مفهوم صدق و صفات را دربردارد یا این که «نحله» مفهوم اخلاقی هدیه دادن به همسر را برمی تابد.
وی در «حقوق خانواده» با اشاره به این که عقد نکاح در اسلام صرفاً یک قرارداد حقوقی نیست، بلکه پیمانی عاطفی، اخلاقی و حقوقی است، آورده است: حکمای باستان به نقش اصلی و محوری عاطفه و اخلاق در تنظیم کانون خانواده توجه کرده اند، رخنه دولت را به این سرای مردمی زیانبار و خطرناک دانسته اند و در بخش بندی حکمت عملی، تدبیر منزل را از سیاست مدن جدا کرده اند تا مرز قاطع و طبیعی میان دولت و خانواده نمایان شود.
به گفته محقق، دراین جداسازی، حق با حکماست، زیرا تجربه نشان داده است که دولت ها، بخصوص دولت های سکولار، هرگاه خواسته اند به استناد قوانین خودساخته، خود را به خانواده تحمیل کنند، به آن آسیب زده اند. ناگزیر، به ویرانی کمربسته اند تا مانع خودکامگی و قدرت نمایی شان را ازمیان بردارند یا این که به ساختن چارچوب بیرونی آن بسنده کرده اند تا مشکل دلخواه را به آرامی مستقر سازند. اما قوانین برگرفته از ادیان الهی که مبتنی بر اصول و مبانی اخلاقی است، به گونه دیگری است.
حکیم، شیخ الرئیس ابوعلی سینا، در رساله ای به منظور تشریح جایگاه و اهمیت خانواده و ارکان آن [تدابیر المنازل یا السیاسات الاهلیه (یک بار هم با عنوان «فی السیاسه المنزلیه» چاپ شده است)] و چگونگی روابط میان زن و شوهر و همچنین پدر و مادر و فرزندان، تصویری روشن از خانواده مطلوب برای تربیت فرزندان شایسته که اساس پدیدآمدن جامعه صالح است، ترسیم کرده است.
ابن سینا در تبیین هدف های خانواده مطلوب مبتنی بر موازین اخلاقی و عاطفی دین محور، بر ۳ انگیزه اقتصادی، اجتماعی و همچنین محبت و آرامش تأکید کرده است. نظر او در توجیه نخستین انگیزه حاکی است: «انسان برای حفظ دارایی خویش و نگهداری آن برای زمان نیازمندی، به مسکن و بیت نیاز دارد و این همسر است که می تواند در این امر شریک و همراه مناسبی برای او باشد.» به گفته ابن سینا، زن شایسته شریک مرد، نگهبان مال او، جانشین او در خانه و امین او در تربیت فرزندان است.»
ابن سینا در «الشفاء الهیات» ازدواج را «برترین رکن مدینه» توصیف کرده و در تبیین انگیزه اجتماعی تشکیل خانواده گفته است: «فرزندی نیاز است تا هنگام ناتوانی و به وقت پیری، یاور پدر و مادر باشد و نسل ایشان را تداوم بخشد و یاد ایشان را پس از مرگ زنده بدارد.»
به گفته ابن سینا، سکون و آرامش درونی هم در سایه ازدواج و گزینش همسر پدید می آید و این نکته، چنانکه دکتر مصطفی محقق داماد می گوید، به روشنی مبین تأثیرپذیری ابن سینا از قرآن است.
نکاتی که در امر ازدواج باید رعایت شود، به نظر ابن سینا، به این شرح است:

▪ قانونی شدن

نخستین امری که باید از سوی قانونگذار به صورت قانون و سنت درآید، ازدواج است و با مشروع شناخته شدن ازدواج، هرگونه ارتباط جنسی خارج از محدوده ازدواج، نامشروع شناخته خواهدشد.

▪ تشویق و تحریض

مدیران امور مدینه باید مردم را به ازدواج تشویق و دعوت کنند.

▪ علنی بودن

ازدواج باید آشکار و علنی باشد، زیرا این امر از بروز تردید در نسبت و نیز اختلال درانتقال میراث اشخاص پیشگیری می کند.
به گفته محقق داماد، این نکته در نصوص نبوی نیز آمده است: «اعلنوا النکاح ولو بالدف» یعنی، نکاح و ازدواج را حتی با نواختن دف، آشکار سازید.

▪ ازدواج، پیمان محکم و استوار

ازدواج باید پیوندی همیشگی و مستحکم باشد و در معرض تزلزل و بی ثباتی قرارنگیرد؛ چنانکه قرآن مجید نکاح را میثاق غلیظ توصیف کرده است [29].

▪ ضرورت رشد عقلانی و جسمانی

ابن سینا سن معینی برای ازدواج توصیه نکرده، بلکه گفته است: زمان مناسب وقتی است که فرد به بلوغ جسمی و رشد عقلی برای اداره زن و فرزند برسد و ازنظر اقتصادی، شغل و درآمد لازم را برای معاش خانواده داشته باشد.

▪ تأکید بر زندگی مستقل

ابن سینا توصیه کرده است که وقتی فرزند با شغل خویش درآمدی به دست آورد، تدبیر آن است که ازدواج کند و از خانواده اش جدا شود.
شیخ الرئیس ابوعلی سینا برای تدبیر خانواده اصولی دارد که دکتر محقق داماد در پژوهش های خود آنها را تبیین کرده است.

▪ احترام مرد

ابن سینا با استناد به آیه «الرجال قوامون علی النساء»[30] (قرآن مجید، گفته است: در روابط زوجین، ریاست خانواده با شوهر است. زیرا اگر شوهر تحت سیطره و اطاعت زن قرار گیرد، خانواده به سبب احساسی بودن زن و پیروی از هوی و هوس، به تباهی و فساد کشیده خواهدشد. لذا به نظر او، هیبت مرد لازم است و مقصود از هیبت آن است که مرد در برابر همسر و فرزندان از احترام لازم برخوردار باشد و هیچ کس او را کوچک نشمارد.
به گفته ابن سینا، مرد برای داشتن هیبت، باید احترام خود را درخانه با مراعات و مروت حفظ کند، به وعده های خود پایبند باشد و از وعده های تحقق نیافتنی بپرهیزد.

▪ تکریم همسر

به نظر ابوعلی سینا، شوهر باید همسر خود را تکریم نماید و اگر بخواهد زن را به حسن رفتار و رعایت حرمت خویش وادارد، راهی جز این ندارد و با تهدید و اجبار نمی تواند به این هدف دست یابد. زیرا وقتی زن کرامت خود را ببیند، در حفظ و تداوم آن می کوشد و از زوال آن می ترسد.
ابن سینا در تبیین آنچه سبب تکریم زن می شود نیز ۳ نکته مهم را به این شرح مورد توجه قرارداده است:

▪ دادن زینت نیکو به همسر

به گفته ابن سینا، با توجه به طبع زن و علاقه اش به زینت، مرد باید باتوجه به وضع ظاهری وی، به شخصیت زن احترام بگذارد.

▪ حفظ حجاب زن

ابن سینا با استناد به دستور شریعت اسلامی، رعایت ستر و پوشیدگی زن از بیگانگان را از ضرورت های تکریم و احترام زن دانسته و بر آن تأکید کرده است.

▪ پرهیز از برانگیختن حسادت زن

ابن سینا، مرد را از توجه داشتن به زنی غیر از همسر خود و تحسین و تمجید او نزد همسرش برحذر داشته و گفته است این رفتار با هیبت مرد که رکن خانواده است، منافات دارد و سبب بروز نفرت و خصومت میان زن و شوهر می شود. از این رو، سعادت خانواده و ضرورت پیروی از فضائل اخلاقی حکم می کند که شوهر از این شیوه رفتار بپرهیزد.

▪ اهمیت اشتغال زن

ابن سینا در «تدابیر المنازل» به مسأله اشتغال زن نیز پرداخته و گفته است: زن اگر بیکار باشد، از نظر اخلاقی به بیراهه کشیده می شود، احساس پوچی و بیهودگی می کند و خود را با کارهای لغو و بیهوده مشغول می سازد؛ از این رو، مرد باید همسرش را به امور مهمه مشغول سازد.
نکته مهم دیگر در نظرات ابن سینا چگونگی خروج زن از خانه است، او در این باره گفته اسـت: «در تربیت اسلامی، خروج زن از منزل باید با توافق همسرش باشد و این توافق ممکن است همراه با قرارداد ازدواج حاصل شود، در غیر این صورت، اگر شوهر خروج بی اجازه را با مصالح خانوادگی منطبق نبیند، می تواند از آن جلوگیری

  • خانم شهیدانی


آسیب ‏شناسی خانواده

یکی از بزرگ‏ترین مشکلات اجتماعی در جامعه کنونی، دعواهای خانوادگی است که ارکان خانواده را سست می‏کند و سلامت روانی اعضای آن را به خطر می‏اندازد. آسیب‏ها و ستیزه‏های خانوادگی، پدیده‏ای بسیار پیچیده و چند وجهی است که باید آن را از دیدگاه‏های گوناگون روانی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و ارتباطی بررسی کرد. شاید همان‏گونه که زندگی هر انسان، یکتا و منحصر به فرد است، زندگی مشترک هر زوج جوان نیز منحصر به خودشان باشد. با وجود این، پرداختن به موضوع آسیب‏شناسی خانواده برای دست یافتن به راهبردهای پیش‏گیری، یکی از مهم‏ترین مسائل ضروری آموزش خانواده است؛ زیرا بدون شناخت عوامل، دست‏یابی به راه‏های درمان امکان‏پذیر نخواهد بود. سخن از آسیب‏ شناسی خانواده، سخن از عواملی است که بهداشت روانی خانواده و ازدواج را تهدید می‏کند.

طلاق

نبود عشق در زندگی زناشویی در کنار دیگر عوامل، زمینه ‏ساز پدیده طلاق است. آثار ویران‏گر طلاق، برای زوجین و فرزندان بسیار چشم‏گیر است. بالا بودن گرایش به طلاق و دعواهای دامنه‏داری که روزگاری همراه با تلخ‏کامی را برای تمامی اعضای خانواده رقم می‏زند، در این زمینه تأمل‏برانگیز است. نکته مهم این است که به دلایل گوناگون، شمار اندکی از زندگی‏های مشترک در جامعه ما به طلاق می‏انجامد، ولی نبود عشق که به نسبت‏ها و شدت‏های گوناگون نمود پیدا می‏کند، جلوه‏های بسیار متفاوتی می‏تواند بیابد که دل‏زدگی در روابط زناشویی و نارضایتی از زندگی مشترک، نمونه آن است. به هر حال، برآورده نشدن نیازهای عاطفی افراد، ساختار زندگی مشترک را بسیار سست می‏سازد و زمینه را برای از هم گسستن پیوند آماده می‏کند.

ریشه ‏های اختلاف‏ خانوادگی

در بررسی عواملِ مشکلات خانوادگی که گاه خانواده را به فروپاشی کامل می‏کشاند، به مواردی متعدد برمی‏خوریم که در گستره‏ای از مسائل روانی، اجتماعی، فرهنگی، دینی، اقتصادی و جسمانی جای می‏گیرد. کم‏سن و سالی زن و مرد، تفاوت زیاد در بهره هوشی، چگونگی روابط کلامی و غیرکلامی، اختلاف بسیار در تحصیلات، توقع مادی زیاد در خانواده، بیماری‏های جسمانی که سازگاری‏های جدی‏تری را می‏طلبد، اعتیاد، نازایی زن یا مرد، بی‏ توجهی اعضای خانواده به باورهای دینی و انجام رفتارهای خارج از محدوده مجاز شرعی، آزار دادن والدین و ناخشنود ساختن آنها، از جمله عوامل پیدایش اختلاف‏های خانوادگی است

اصلاحا ت خانوادگی از دیدگاه قرآن

افراد در خانواده دارای نقش و مسئولیتی متمایز از جنبه های فردی می باشد و از طرف دیگر خانواده محوری ترین تقسیم جامعه است و می توان فرایند اصلاح و تربیت خانواده را اصلاح جامعه دانست . در تعالیم اسلام به مساله تشکیل و حفظ و صیانت از حریم خانواده اهمیت فراوانی داده شده است به عنوان مثال بالاترین مقام زن در محیط خانواده با نام و عنوان مادر تعریف می شود .
مصادیقی که قرآن راجع به اصلاح خانواده به آن اشاره نموده است به قرار زیر است :
1 - اهلیت : یکی از جنبه های اصلاح خانوادگی اهل بودن خانواده در مسیر دین و انسانیت است . خداوند در جریان داستان خانواده نوح می فرماید : "قال یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح فلا تسئلن ما لیس لک به علم و انی اعظک ان تکون من الجاهلین" [12] فرمود : ای نوح او از اهل تو نیست او عمل غیر صالحی است پس آنچه را از آن آگاه نیستی از من بخواه و من به تو اندرز می دهم تا از جاهلان نباشی . امین الاسلام طبرسی در تفسیر مجمع البیان گفته اند : معنای اینکه او از خاندان تو نیست یعنی بر دین و آیین تو نیست و همان کفر باعث شد که از نظر حکم جزء خاندان نوح نباشد ، و این معنا مانند سخنی است که رسول خدا در مورد سلمان فرمود : السلمان منا اهل البیت یعنی بر دین و آیین ماست . [13]
2 – نیکی به والدین و دعای آنان برای ذریه : قرآن کریم در موارد متعددی احسان و بر به والدین را سفارش نموده است که رضایت آنان سبب تثبیت پایه های خانواده و اصلاح آن می باشد و در مقابل عاق والدین سبب تباهی خانواده و بروز و ظهور آثار و ضعی می شود . خداوند می فرماید : و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اذرعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا قرضاه و اصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک و انی من المسلمین . " [14]ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادر خویش نیکی کند مادرش او را با ناراحتی حمل می کند و با ناراحتی بر زمین می گذارد ، و دوران حمل و از شیر گرفتنش سی ماه است تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد می گوید : پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به پدر و مادرم دادی بجا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که از آن خشنود باشی فرزندان مرا صالح گردان ، من به سوی تو باز می گردم و توبه می کنم و از مسلمانانم " علامه طباطبایی در ذیل " اصلح لی فی ذریتی " گفته اند : اصلاح در ذریه به این معنا است که اصلاح را در ایشان ایجاد کند و چون این ایجاد از ناحیه خداوند است معنایش این می شود که ذریه را موفق به عمل صالح سازد و این عمل صالح کار دلهایشان را به صلاح بکشاند . و خلاصه دعا این است که خدا شکر نعمتش و عمل صالح را به وی الهام کند و او را نیکو کار به پدر و مادرش سازد و ذریه اش را برای او چنان کند که او را برای پدر و مادرش کرده بود .[15]
3 – رابطه زن و شوهر در راستای اصلاح : هنگامی که زندگی خانوادگی با مشکل مواجه می شود و مساله طلاق و جدایی طرح می گردد ارجاع به زندگی سالم را فقط به قصد اصلاح توصیه می کند . خداوند می فرماید : و المطلقات یتربصن بانفسهن ثلاثه قروء و لا یحل لهن ان یکتمن ما خلق الله فی ارحامهن ان کن یومن بالله و الیوم الاخر و بعولتهن احق بردهن فی ذلک ان ارادوا اصلاحا و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف و للرجال علیهن درجه و الله عزیز حکیم . "[16] زنان مطلقه باید یه مدت سه مرتبه عادت ماهیانه دیدن وپاک شدن انتظار بکشند و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند ، برای آنها حلال نیست که آنچه را که خداوند در رحمهایشان آفریده کتمان کنند ، و همسرانشان برای بازگرداندن آنها در این مدت سزاوارترند ، در صورتی که براستی خواهان اصلاح باشند و برای زنان همانند دظایفی که بر دوش آنهاست ، حقوق شایسته ای قرار داده شده و مردان بر آنان برتری دارند ، و خداوند توانا و حکیم است . امین الاسلام طبرسی در تفسیر مجمع البیان گفته اند : منظور از ارادوا اصلاحا آن است که اگر قصد اصلاح دارند نه آزار و اذیت [17]. خداوند در قرآن کریم در زمینه اصلاح بین زن و شوهر می فرماید : و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلهاان یرید اصلاحا یوفق الله بینهنا ان الله کان علیما خبیرا "[18] و اگر از جدایی و شکاف میان آن دو همسر بیم داشته باشید یک داور از خانواده شوهر و یک داور از خانوده زن انتخاب کنید اگر این دو داور تصمیم به اصلاح داشته باشند خداوند به توافق آنها کمک می کند زیرا خداوند دانا و آگاه است او از نیات همه با خبر است . امام فخررازی در مورد " ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما " در تفسیر کبیر می گویند : چهار وجه را در تفسیر این قسمت از آیه عنوان نمود : اول : اگر دو حکم اصلاح را بخواهند بهتر است و خداوند بین دو حکم موافقت ایجاد می کند تا آنچه که خیر است انجام دهند . دوم : اگر دو حکم اصلاح را بخواهند خداوند بین زوجین موافقت ایجاد می کند . سوم : اگر زوجان بخواهند اصلاح کنند خداوند بین آن دو موافقت ایجاد می کند . چهارم : اگر زوجان اصلاح بخواهند خداوند بین دو حکم موافقت ایجاد می کند تا آنچه که صلاح است را انجام دهند [19]. در این زمینه از امام صادق ع روایتی نقل شده است : " دو حکم شرط می کنند که جایز است زوجین از هم جدا شوند و یا آشتی کنند دو حکم نمی توانند حکم جدایی را بدهند مگر اینکه زوجین بخواهند[20]. خداوند در سوره النساء در زمینه اصلاح بین زوجین باز می فرماید : " و ان امراه خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا و احضرت الانفس الشح و ان تحسنوا و تنفقوا فان الله کان بما تعلمون خبیرا "[21] و اگر زنی ، از طغیان و سرکشی یا اعراض شوهرش بیم داشته باشد ، مانعی ندارد با هم صلح کنند و زن یا مرد ، از پاره ای از حقوق خود ، به خاطر صلح صرفنظر نمایند ، و صلح بهتر است اگرچه مردم بخل می ورزند . و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه سازید ، خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است او پاداش شایسته به شما خواهد داد . مراد از صلح و مصالحه کردن این است که زن از بعضی از حقوق زناشویی خودش صرفنظر کند تا انس و الفت و توافق شوهر را جلب نماید به این وسیله از طلاق و جدایی جلوگیری کند و بداند که صلح بهتر است . [22]
4 - اهمیت نقش خانواده در تربیت انسان : اصلاح خانواده آنقدر مهم است که حضرت رسول ص می فرماید : " هر انسانی با فطرت توحیدی متولد می شود این پدر و مادر او هستند که او را یهودی ، نصرانی و یا مجوسی بار می آورند ." سپس فرمودند : همان فطرت خدایی که خداوند مردم را به آن خلق نموده است[23].
5 – صیانت نسل : با توجه به اینکه حیات نوع انسانی به دو مسئله مهم غذا و استمرار نسل است و از آنجا که جایگاه استمرار نسل صالح در بستر خانواده قرار دارد لذا فساد در این دو زمینه را قرآن کریم به فساد در حرث و نسل تعبیر نمودع است و مفسد فی الارض راا فساد کننده در این دو زمینه معرفی کرده است . خداوند می فرماید : " و اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل و الله لا یحب الفساد[24] " نشانه آن این است که هنگامی که روی برمیگردانند و در راه فساد در زمین ، کوشش می کنند ، و زراعت ها و چهارپایان را نابود می سازند ، خدا فساد را دوست ندارد . علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل این آیه شریفه گفته اند : منظور از یهلک الحرث و النسل این است که فساد درزمین را می خواهد بیان نماید . اگر نابود کردن حرث و نسل را بیان فساد قرار داده بر این است که قوام نوع انسانی در بقای حیاتش به غذا و تولید مثل است ، اگر غذا نخورد می میرد و اگر تولید مثل نکند نسلش قطع می شود ، و انسان در تامین غذایش به حرث یعنی زراعت نیازمند است چون غذای او یا حیوانی است و یا نباتی و حیوان هم در زندگی و نمو به نبات نیازمند است پس حرث که همان نبات است اصل در زندگی بشر می باشد و به همین جهت فساد در زمین را با هلاک کردن حرث و نسل بیان می کند . پس معنای آیه این شد که او از راه نابود کردن حرث و نسل در زمین فستد می انگیزد و در نابودی انسان می کوشد . "والله لا یحب الفساد " : مراد از این فساد ، فسادهای تشریعی است یعنی آن فسادی که به دست بشر پدید می آید خداوند آنچه از دین که تشریع کرد به منظور اصلاح اعمال بندگان بود تا عمل صالح روزمره و تمرین مستمر ملکات فاضله را در نفوس آنها پدید آورد و اختلافشان را اصلاح کند و در نتیجه حال انسانیت و جامعه بشریت معتدل شود در این هنگام است که زندگیشان هم در دنیا و هم در آخرت عین سعادت می شود . [25]
6 - صله رحم : یکی از مسائل مهمی که اسلام بسیار به آن پرداخته است مساله صله رحم است : " فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم "[26] اگر از این دستورها ، روی گردان شوید ، جز این انتظار می رود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندی کنید . استفهام که در این آیه آمده است برای تقریر می باشد یعنی البته از شما می آید که چون منصب امارت و حکومت بیابید بسبب تکبر و تعظیم کثرت جاه و مقام در زمین فساد کنید و قطع ارحام نمایید چنانکه در زمان جاهلیت هم می کردید .

  • خانم شهیدانی

تعریف خانواده از منظر قرآن

اهمیت خانواده و نقش آن درجامعه بشرى از رهاورد تأمل و تفکر در دو بعد وجودی انسان آشکار مى گردد. خانواده یک واحد اجتماعى است که هدف از آن در نگاه قرآن, تأمین سلامت روانى براى سه دسته است; زن و شوهر, پدر و مادر و فرزندان. همچنین هدف, ایجاد آمادگى براى برخورد و رویارویى با پدیده هاى اجتماعى است. در آیه 74 سوره فرقان مى خوانیم:(والذین یقولون ربّنا هب لنا من أزواجنا قرّة أعین و اجعلنا للمتقین إماماً)و کسانى که مى گویند خداى ما ما را از همسران مان نور چشمان ببخش و ما را رهبر پرهیزکاران گردان.این آیه بر اهمیت خانواده و پیش آهنگى آن در تشکیل جامعه نمونه انسانى اشاره دارد, چنان که پیوندهاى سالم و درخشان خانوادگى را ایده آل پرهیزکاران معرفى مى کند. در درون واحد اجتماعى خانواده پدر و مادر از آغاز تولد کودکان به عنوان الگو براى آنان مطرح هستند, نقش و معناى اهمیت خانواده در بهسازى وضعیت بشر نیز در همین واقعیت نهفته است. در نگاه پیشوایان دین, باورها, چگونگى زندگى, عادتها, تمایلات و اهداف والدین از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کودکان هستند. بنابراین نوع رفتار والدین در هماهنگ سازى خواستها و تمایلات خودشان از یک سو و تمایلات خانوادگى و اجتماعى از سوى دیگر و همچنین تلاش پیوسته آنان براى تأمین رفاه و سلامتى روانى خانواده و نوع برخوردشان با وظایف دینى و اجتماعى از عوامل ایجاد هسته تعاون و همکارى اجتماعى در کودک شمرده مى شوند. ارزش خانواده پیش از هر چیز بر پایه مودّت و دوستى بین اعضاى آن استوار است;اعضایى که انجام حقوق متقابل, آنان را در کنار یکدیگر نگاه داشته است و اگر این جریان بر اساس دوستى و تفاهم و برکنار از منیّت ها ادامه یابد به کمال انسانى مورد انتظار خواهد انجامید. از نگاه قرآن, خانواده, مدرسه محبت و دوستى است; در آیه 21 سوره روم آمده است: (و من آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّة و رحمة إنّ فى ذلک لآیات لقوم یتفکّرون)از نشانه هاى او این است که از خود شما جفتهایى براى شما آفرید تا نزد ایشان آرامش یابید, و میان شما دوستى و مهربانى برقرار ساخت. همانا در این نشانه هایى است براى آنان که مى اندیشند.در این آیه چند نکته و نقطه با اهمیت درباره خانواده وجود دارد که شایسته بررسى است:
1. أزواجاً من انفسکم; همسرانى از خودتان. بر اساس این تعبیر, رابطه و پیوند زن و شوهر یکى از ابعاد مهم خانواده است. چنان که پیش تر اشاره کردیم انسان موجود اجتماعى است که رشد, شکوفایى و تکامل او در گرو ارتباط با دیگران و سختیها و مشکلات این مسیر مى باشد; چرا که راه کمال بى پایان است. و در هر مرحله از مراحل زندگى و رشد, یک سلسله نیازهاى ویژه درونى وجود دارد که خود را در عمل ارتباط با دیگران نشان داده و انعکاسى از نیاز درونى انسان نسبت به خواسته ها و ایده آل هاى اوست. پیوند میان زن و شوهر چیزى جز پیوند دوستى پیراسته از هر انگیزه دیگر نیست. در خانواده است که نقاط ضعف و قوت شخصیت انسان بدون هیچ گونه ترس یا ملاحظه اى آشکار مى شود, خانواده محیطى است که امکان درمان مشکلات به صورت طبیعى در آن فراهم است, زیرا با بردبارى, محبت, وفادارى و اطمینان متقابل زن و شوهر زمینه شناخت نقاط منفى شخصیت و بررسى آنها و رهایى از چنگ آنها با خودسازى بیش از هر جاى دیگر میسر مى شود. بنابراین در نگاه اسلام, آلودگیهاى درونى بدتر از زشتیهاى بیرون است و محیطى که در آن امکان ظهور و بروز نقاط منفى شخصیت بدون ترس از کیفر وجود دارد ـ که همان خانواده است ـ از این ویژگى نیز برخوردار است که امکان رهایى از آن ضعفها نیز در آن فراهم است. به هر حال با نیروى عشق و محبت مى توان به دشوارترین مقصودها رسید.
2. و جعل بینکم مودّة; میانتان دوستى برقرار ساخت. دومین نقطه مهم در خانواده محبت بین زن و شوهر است; آنها با تعامل دوستانه و همکارى در مسیر شناخت خود و خداى خود به آرامش مى رسند و در وادى امن الهى گام مى نهند; از همین رو تعبیر (لتسکنوا الیها) در آیه شریفه آمده است.
3. لتسکنوا; تا آرامش یابید. (سکنى) دست یافتن به مقام سکونت و آرامش است, و این تعبیر در قرآن اشاره به این واقعیت دارد که آرامش, مقام و موقعیتى است که انسان در پهنه هستى باید بدان دست یابد و از دیدگاه قرآن وظیفه خانواده زمینه سازى براى همین هدف است, حال چه براى زن و شوهر, یا کسانى که راه آنان را ادامه مى دهند; یعنى فرزندان.
4. رحمة; اصل مهربانى. الفت زن و شوهر و همکارى آن دو با نیروى عشق و محبت در مسیر کمال, رحمت ومهربانى را براى خانواده و دیگران به بار مى آورد, پس پیوند سالم است که ضامن فراهم شدن زمینه مناسب براى ارتباط مسؤولانه و ماندگار است و این چیزى است که نوگامانى که در آغاز راهند, از آن الگو مى گیرند و در روابط آینده شان با جامعه به عنوان سرمشق بدان مى نگرند. پیامدهاى رفتار والدین بیشتر از نقش محسوس آنان در روابط شان با فرزندان است, بلکه نوع تعامل والدین با یکدیگر سنگ بناى شخصیت روانى فرزندان را مى نهد که اگر سالم بود, رحمت به بار مى آورد. منظور از سازگارى و هماهنگى میان زن و شوهر, بیشتر, تلاش در جهت تعالى و تکامل دوسویه با وجود تفاوتهاى طبیعى و ذاتى است تا توافق و تفاهم میان آنها. بنابراین چنان که یک سرى تفاوتهاى فیزیولوژیکى میان زن و مرد وجود دارد, یک سلسله تفاوتهاى مهم روانى نیز دارند; چنان که آیات کریمه زیر بدین نکته اشاره دارد:(و اللیل إذا یغشى. والنهار إذا تجلّى. و ماخلق الذکر و الأنثى. إنّ سعیکم لشتّى) [10] با این حال تا آنجا که به روحیات و ویژگیهاى شخصیتى مربوط مى شود, تفاوت آنها همچون تفاوت فیزیولوژیک نیست و ارتباط به بعد زنانگى و مردانگى افراد ندارد. این شرایط اجتماعى, خانواده و فرهنگ است که عوامل مؤثر در شخصیت افراد به شمار مى آید و دوگانگى هایى در چگونگى رفتار و کارهاى زن و مرد مى آفریند. اینجاست که رسالت خانواده یعنى تفاهم و دوستى متقابل براى کنار آمدن و تعامل با میلها و گرایشهاى متفاوت به عنوان عناصر تشکیل دهنده واحد شخصیت انسان, به صورت دقیق تعیین مى شود. چیزى که راستى, اطمینان, فروتنى, تقوا و پرهیز از خودمحورى را مى طلبد و فرزندان را وا مى دارد تا از آن در روابط اجتماعى شان با دیگران الگو بگیرند, به گونه اى که تفاوتهاى فردى, اجتماعى و فرهنگى دیگران را همچون تفاوتهاى پدر و مادرخودشان از عوامل تکامل بدانند و این گونه تعامل است که زمینه تفاهم بین ملتها و سازگارى بین باورهاى گوناگون را فراهم مى کند و سبب صلح و امنیت در سطح بین المللى مى گردد. پدر و مادر مسؤول تربیت فرزندان شان به چنین روشى هستند و بر اساس حدیث شریف پیامبراکرم(ص) فرزندان, امانتهایى در دست پدر و مادرند که باید از آنها مراقبت کنند, بدون اینکه احساس مالکیت نسبت به آنان داشته باشند. فرزند در رشد و بالندگى خود نیازمند عطوفت و مهربانى پدر و مادر است, که این محبت و مهربانى دو اثر اساسى دارد: یک. هسته ضرورى تکامل و ایجاد اطمینان اولیه در روح کودک است. دو. زمینه پیدایش روح دوستى و مهربانى در ارتباط کودک با دیگران مى شود.
فرزندان نیز یک سلسله مسؤولیتهایى در برابر والدین دارند. از دیدگاه قرآن شایسته است که رفتار فرزندان در برابر پدر و مادر آمیخته با احترام و محبت باشد; خداوند مى فرماید: (فلاتقل لهما أفّ) و بر فرزندان لازم است که از پدر و مادر خویش نگهدارى و مراقبت کنند, همان گونه که در سوره اسراء مى فرماید: (و قضى ربّک ألاّ تعبدوا إلاّ ایّاه و بالوالدین إحساناً إمّا یبلغن عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلاتقل لهما أفّ و لاتنهرهما و قل لهما قولاً کریماً. و اخفض لهما جناح الذلّ من الرّحمة و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانى صغیراً)[11] پروردگارت مقرر فرمود که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید, چنانچه یکى یا هر دوى آنها نزد تو به پیرى رسند به ایشان سخنى رنجش آور نگو و بر سرشان فریاد مکن و با ایشان سخنى کریمانه بگو. و با آنان مهربانانه فروتنى کن و بگو پروردگارا همان گونه که آنها مرا در کودکى پرورش دادند تو نیز آنها را مشمول رحمت خویش گردان. بى گمان این احترام گذاشتن به معناى دعوت فرزند به تقلید و رهروى از پدر و مادر بدون تفکر و اندیشه نیست, زیرا این کار از نگاه قرآن نادرست است. از دیدگاه قرآن هر انسانى باید با فکر واندیشه خودش راه درست از نادرست, هدایت از ضلالت را تشخیص دهد, چنان که در آیه 21 سوره لقمان مى خوانیم: (و إذا قیل لهم اتّبعوا ما أنزل الله قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه آباءنا أو لوکان الشیطان یدعوهم الى عذاب السعیر) وچون به ایشان گفته شود از آنچه خدا فرستاده پیروى کنید, گویند ما آنچه پدرانمان را بر آن یافته ایم پیروى مى کنیم ؟ آیا هر چند شیطان به آتش دوزخشان فرا خواند.از سوى دیگر تأکید همواره بر نقش اصلى خانواده در رشد فرزندان و تکوین شخصیت آنان, نباید این گونه تفسیر و فهمیده شود که انسانى که به بلوغ رسیده است, قدرت بر تحول وجودى و تکامل ندارد, زیرا انسان در هر حال مسؤول کارهاى خویش است: (کلّ نفس بماکسبت رهینة). اگر در این زمینه دچار عقب ماندگى شد پدر و مادر او مسؤول نیستند, چنان که اگر کار نیکى انجام داد پاداش مى گیرد. خداوند در آیه 21 سوره طور فرموده است: (والذین آمنوا و اتبعتهم ذریّتهم بایمان ألحقنا بهم ذریّتهم و ماألتناهم من عملهم من شىء کلّ امرء بما کسب رهین) و آنان که ایمان آوردند و فرزندانشان در پى ایشان رفتند, آنان را بدیشان ملحق مى کنیم و از عمل ایشان چیزى نمى کاهیم; هرکه در گرو کارهاى خویش است.به رغم دلالتهاى روشن قرآن بر تساوى زن و مرد, متأسفانه در برخى جوامع اسلامى, زن در خانواده یا در سطح جامعه در معرض ستم قرار دارد. البته این بدان معنى نیست که زن در کشورهاى اروپایى وضع بهترى دارد و ازموقعیت شایسته انسانى برخوردار است, بلکه در آنجا نیز زن مورد ستم است اما به شکلى دیگر. ییکى از علتهاى ستم بر زن, ساز وکارها و باورهاى رایج جامعه است. دیگر اینکه زن در طول تاریخ به طور مستقیم به سراغ متون و فهم و تفسیر آنها نرفته است تا بتواند حق خود را اثبات کند, بلکه بیشتر موارد این کار را به مرد وانهاده است. علاوه بر این دو, علت سومى نیز براى عقب ماندگى زن در جوامع اسلامى وجود دارد و آن در آمیختگى دو بعد وجودى انسان در مقام فهم حقوق زن است: 1. بعد جنسى زن ومرد; 2. بعد معنوى و الهى.
زن و مرد اگر چه از نظر فیزیولوژیک متفاوتند, ولى از ناحیه روحى و معنوى هر دو انسان هستند: (انّ اکرمکم عندالله اتقاکم). از نگاه اسلام, انسان تا هنگامى که از بند کششها و وابستگى هاى مادى آزاد است رو به سوى کمال و رشد معنوى در حرکت است و زمینه این رشد در هر دو جنس زن مرد فراهم است. بنابراین تکیه بر جنسیت در حقوق خانواده ـ یعنى جایى که ارزش پیوند و یگانگى در چارچوب روابط فیزیولوژیک محدود نمى ماند ـ به عقب ماندگى زن مى انجامد. با توجه به همین واقعیت تبعیض و نابرابرى بین زن و مرد در برخى خانواده هاى مسلمان, گروهى از منتقدان مغرض غرب و شرق گمان کرده اند که حقوق زن در اسلام کمتر از حقوق مرد است. در پاسخ اینان باید گفت که جست و جو و دریافت ما از اسلام و قرآن چیز دیگرى است. ما به قرآن به عنوان یک مجموعه مرتبط و هماهنگ نگاه مى کنیم, چنان که در خود قرآن نیز آمده است که آیاتش برخى محکم و برخى متشابه است و فهم و تبیین بعضى از آیات در پرتو بعضى دیگر خواهد بود. ما براى تنظیم حقوق خانواده به صورت عادلانه از روش زیر استفاده مى کنیم: 1. زن و مرد در قرآن از نظر آفرینش برابرند. در آیه نخست سوره نساء آمده است:(یا ایها الناس اتّقوا ربّکم الّذى خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً کثیراً و نساءً)
2. فرصتهاى رسیدن به مراحل رشد و کمال بشرى براى زن و مرد همسان است; دراین زمینه آیه 13 سوره حجرات مى گوید: (یا أیها الناس إنّا خلقناکم من ذکر و أنثى و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم…)
3. زن و مرد در پاداش نیز برابر هستند; در این زمینه آیه 35 سوره احزاب قابل توجه است. براى تحقق بخشیدن عادلانه به این سه زمینه که قرآن بارها از آنها یاد کرده است, بایسته است که شرایط پیشرفت و کمال براى زن و مرد به صورت یکسان فراهم گردد. قرآن در بیشتر موارد, مردم را به تدبّر, تفکر و اندیشیدن در مسائل مربوط به انسان و طبیعت فرا مى خواند و به فهم و شنیدن آیات الهى و عبرت گرفتن از آنها ترغیب مى کند. قرآن همیشه ایمان را با عمل شایسته مترادف و در کنار یکدیگر مى آورد. آیا مى توان دو عنصر زمان و مکان را در عمل شایسته نادیده گرفت؟ پیش از طلوع اسلام, زن کمترین حقى نداشت; دختران را زنده به گور مى کردند, مرد حق داشت تا هر چند بار که دلش مى خواست ازدواج کند. آموزه هاى اسلام براى تثبیت حقوق زن, در آن زمان پدیده اى کاملاً جدید و پیشرفته بود, زیرا دین اسلام براى دگرگون سازى و پیشرفت انسان آمده بود, و بهترین راه براى رسیدن به این هدف, تغییر گام به گام و تدریجى است, زیرا تغییر یک روزه و دگرگون کردن یک باره سنتها و عادتهاى اجتماعى نه درست بود و نه سودمند. اما امروز با توجه به همان حقایق قرآنى که یاد شد; یعنى تأکید بر برابرى ارزش وجودى زن و مرد و فراخوانى مردم به تفکر و اندیشیدن در آیات روشن الهى و نتیجه گیرى عبرتها و نکات حکیمانه از آنها, مى توان گفت که حقوق زن و مرد در خانواده مساوى است و معیار در مدیریت هر یک از زن و مرد در امور خانواده, تقوا و شایستگى است نه جنسیت. دراینجا بایسته است نکته دیگرى مورد توجه قرار گیرد و آن اینکه اگر زن و مرد نتوانستند به تفاهم و یگانگى مورد انتظار برسند و ناهمدلى هاى ناشى از نوع رابطه و رفتارشان آنان را از یکدیگر دور کرد, اسلام در چنین حالتى طلاق را به رغم ناپسندى و نکوهیدگى آن به عنوان راه حل پیشنهاد مى کند.

خانواده و پیامبران

خانواده، کوچک‏ترین واحد اجتماعی و در عین حال، بزرگ‏ترین و اثرگذارترین واحد تربیتی در جوامع به شمار می‏آید، به گونه‏ای که می‏تواند منشأ تحول فردی و اجتماعی و رشد ارزش‏های انسانی در میان اعضای آن باشد. خانواده، مهم‏ترین نهادی است که فرد در آن پرورش می‏یابد. بنابراین، سرمایه‏گذاری و توجه هرچه بیشتر به این نهاد مقدس، از رسالت معلمان به ویژه پیامبران و پیشوایان ادیان قرار گرفته است. امروز نیز بشر همین رویکرد را پی می‏گیرد تا جایی که دولت‏ها به رشد و توسعه کیفی خانواده توجه می‏کنند و می‏کوشند با در اختیار قرار دادن امتیازها و تسهیلات رفاهی، آموزشی و مشاوره‏ای، به ارتقای سطح بهداشت و سلامت روانی خانواده کمک کنند؛ زیرا این کار، بر تربیت نسل آینده اثر مستقیم خواهد داشت.

خانواده ‏های الگو در اسلام

اولیای دین همواره در زندگی خویش به دو اصلِ اهمیت پیروی از الگوی شخصیتی و رفتاری و اعتبار آن توجه داشته و بر همین اساس، مردم را به پیروی از الگوهای مناسب دعوت کرده‏اند. یکی از این الگوهای مناسب رفتاری از دیدگاه قرآن، حضرت ابراهیم علیه‏السلام است. افزون بر وی، خداوند در قرآن کریم، به افراد اعلام می‏کند که پیامبر اعظم علیه‏السلام ، الگویی نیکو برای پیروی است. امام علی علیه‏السلام که از نزدیک، شاهد همه رفتارها و شیوه ‏های زندگی رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله بود، ایشان را بهترین سرمشق می‏داند که همگان را برای همانندسازی کافی است. بر اساس آیات قرآن، پیامبر اعظم صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله و خانواده او، ویژگی‏های شخصیتی و رفتاری بسیار مناسب و به دور از هرگونه نابهنجاری رفتاری، شخصیتی و اخلاقی دارن . .

  • خانم شهیدانی


چکیده

خانواده ، نهادی است که با وجود تحولات اساسی جامعه، در اهداف و کارکردهای خود ثابت مانده و هنوز در همه جوامع اهمیت اساسی دارد. خانواده، مناسب‏ترین نظام برای تأمین نیازهای روحی و معنوی بشر است و بهترین بستر را برای تأمین امنیت و آرامش روانی اعضا، پرورش نسل جدید، اجتماعی کردن فرزندان و برآورده ساختن نیازهای عاطفی افراد فراهم می‏آورد. در عصر حاضر، با اثرپذیری از تحولات اجتماعی، صنعتی و علمی، در بیشتر جوامع از جمله ایران، مشکلات متعددی برای خانواده پدید آمده است. اختلاف‏ های خانوادگی، طلاق، فرزندان بی‏سرپرست و بزه‏کاری نوجوانان و جوانان، نشان دهنده مشکلات اساسی در خانواده‏های ماست. در این مقاله، به این کانون پر از مهر و نیز آسیب‏شناسی آن می‏پردازیم.و ویؤگی های آن را از دیدگاه قرآن بیان می کمنیم .

اشاره

خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون، به عنون اصلی‏ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و خاستگاه فرهنگ‏ها، تمدن‏ها و تاریخ بشر بوده است. پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و هدایت آن به جایگاه واقعی‏ اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن، موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه نابودی بوده است. اسلام به عنوان مکتبی انسان‏ساز، بیشترین توجه را به والایی خانواده دارد. از این رو، این نهاد مقدس را کانون تربیت می‏شمرد. نیک‏بختی و بدبختی جامعه انسانی را نیز به صلاح و فساد این بنا وابسته می‏داند و هدف از تشکیل خانواده را تأمین نیازهای عاطفی و معنوی انسان از جمله دست‏یابی به آرامش برمی‏شمارد.

کارکرد و جایگاه خانه در قرآن

واژه ی بیت به معنای خانه ، هفتاد و یک بار با مشتقات آن در صیغه های بیت و جمع آن بیوت در قرآن کریم آمده است . این کلمات در دوازده مورد با مصداق بیت الله، یعنی کعبه (خانه خدا ) ، دو مورد برای بیت عتیق ، دومورد بیت معمور و باقی به معنای خانه همان محیط مخصوص زندگی خانواده ، آمده است .
با نظر به آیات الهی و پرداختن آیات متعددی در قرآن به کلمه بیت ، چنین به دست می آید که این مکان مسقف محدود که محل اجتماع و زیست جمعی بشر و اولین محیط رشد و پرورش است ، مورد عنایت حق بوده و بر حسب کارایی وجایگاهش درحیات انسانی ، از اهمیت بسزایی برخوردار است . د راینجا به بعضی از این موارد اشاره می شود :

محل تسکین:

اولین کارکرد خانه ، تامین آرامش جسم و تسکین جان اعضای آن است که البته مرهون امنیت همه جانبه ی این محیط برای اعضاست . فضای محدود و امن خانه ، حریمی برای ابراز احساسات بیان اسرار ، ارضای غرایز و تامین نیازهای جسمی و روحی انسان است . این سکونت و امنیت را خداوند به خود نسبت می دهد و می فرماید : و الله جعل لکم من بیوتکم سکنا : خداوند از خانه های شما محل سکونت و آرامش برایتان قرار داد.[1] واژه سکن به معنای هر چیزی است که انسان به وسیله ی آن تسکین یابد .[2] انسان علاوه بر نیاز به سکونت در خانه ، به محلی برای تسکین آلام روحی ، رها شدن از برخی قیودات اجتماعی ، استراحت به نحو دلخواه ، خلوت کردن و راز و نیاز با خدا و محرمان نیاز دارد . اگر خانه تامین کننده این نیازها نباشد ، مسکن نخواهد بود.

محل ذکر و تلاوت آیات الهی:

واذکرن ما یتلی فی بیوتکن من آیات الله و الحکمه
به یاد آورید آنچه در خانه هایتان از آیات و حکمت تلاوت شده است.3
آیه خطاب به همسران پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) است و نکاتی از آن برداشت می شود :
فضایلی که از خانه و خانواده نصیب انسان می شود ، ارزشمند است و باید برای به کار گیری در زندگی حفظ شود .
خانواده ی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) الگوئی برای همه خانواده ها است ؛ لذا باید بیش از دیگران مراقب امتثال اوامر الهی باشند . هر فرد باید حافظ شئون ، موقعیت و آبروی خانواده خود باشد .
محیط آرام و مانوس خانه ، آن را مکانی مورد احترام و عنایت قرار داده است ؛ اما چنان چه این محل معبدی برای بندگی و ذکر حق واقع شود ، خداوند آن را رفیع وعظیم می گرداند ، چنانکه خطاب به رسول گرامیش می فرماید : فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والاصال[3]
رفعت و علو حقیقی خاص خداوند متعال است ؛ خانه ای که مسجد خداوند ومحل تسبیح اوباشد،نیز عظیم و رفیع است .
آنچه از آیه فوق و تفسیر مرحوم علامه طباطبائی (المیزان) استفاده می شود ، این است که اگر خانه از هر پلیدی و لوثی منزه بماند و به ذکر خدا و عبادت او مزین شود ، رفعت می یابد و از یک چهار دیواری سرد و بی روح خارج می شود و هر چه صبغه ی الهی و معنویش بیشتر شود ، مقامی رفیع تر که مصداق کامل آن کعبه، خانه ی خدااست .[4]

محل رابطه ای قدسی:

فاذا دخلتم بیوتا فسلموا علی انفسکم تحیه من عندالله مبارکه طیبه[5]
مقصود از سلام کردن بر خود ، سلام بر اهل خانه است و اگر در اینجا نفرمود : بر اهل آن سلام کنید ، خواست یگانگی مسلمانان با یکدیگر را برساند ؛ چون همه انسانند وخدا همه را از یک مرد و زن خلق کرده است. علاوه بر این،همه مومنندوایمان،ایشان را جمع کرده،چون قوی تر از وهم و هر عامل دیگری برای یگانگی است .خداوند می فرماید : بر اهل خانه سلام کنید ؛ از آنجا که سلام بیان تحیتی مبارک از نزد پروردگار است ، عالی ترین ایجاد رابطه میان اعضای خانواده آن است که با تحیت و سلام بر یکدیگر برخورد کنند و یاد خدا میان آنان باشد . این رابطه قدسی اگر درخانه برقرار شود ، به طور قطع به جامعه نیز کشانده خواهد شد .پس حقیقت سلام ، گسترش امنیت و سلامتی در میان انسان هاست .

لزوم حفظ حریم خانه:

از نظر قرآن ، خانه در مقام و جایگاه بالایی قرار دارد ؛ به قدری که حفظ حریم آن بر همگان توصیه شده است . خداوند متعال می فرماید : یا ایها الذین امنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا و تسلموا[6]
حصر در آیه مذکور به این معناست که خداوند ورود به خانه ی غیر را بدون اذن و سلام ممنوع می کند . حرمت این حریم را مقدس می دارد و ضرورت حاکمیت یک فرهنگ صحیح و صمیمی را در برخورد با اهل خانه بیان می کند و می آموزد که اهل بیت باید درروابط با یکدیگر ، علاوه بر رعایت همه ی شئون انسانی در برخوردشان ، از راه تکلم که نزدیک ترین و شایع ترین ارتباط است ، نیز این یگانگی را بیان کنند و سلام واژه ای است که این پیام را دارد ؛ علاوه بر آنکه آرزوی سلامت و امنیت از جانب سلام کننده را ابلاغ می کند . از عدی بن ثبات روایت است : زنی انصاریه به نزد رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد و عرض کرد : من درخانه خویش گاه گاه در شرایطی هستم که نمی خواهم هیچ کس مرا ببیند ، در این حال اگر پدر ، فرزند یا مردی از خویشان من وارد شوند ، چه کنم ؟ در جواب، آیه فوق فرو فرستاده شد
تستانسوا یعنی تستاذنوا گفته شده است که استیناس طلب انس است[7] و به این معنی است که در هیچ خانه ای که ملک شما نیست وارد نشوید تا مطمئن شوید فردی در آن است و آنگاه اجازه بخواهید . ابن عباس گفت : در این آیه تقدیم و تاخر است ؛ یعنی حتی تسلموا و تستاذنوا ، یعنی حتی تقولوا السلام علیکم ، ادخل ؛ سلام مستحب است و استیذان واجب [8] در آیه 28 از سوره ی میارکه ی نور نیز ، ورود به هر خانه ای مشروط به اجازه یافتن از سوی صاحب خانه شده است . فان لم تجدوا فیها احداً فلا تدخلو ها حتی یوذن لکم [9] اگر درخانه کسی را نیافتید ، تا اجازه دریافت نکرده اید ، واردنشوید .
علاوه بر این حکم عمومی ، در آیه 53 از سوره احزاب نیز ورود به خانه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بدون اذن منع شده است : یا ایها الذین امنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لکم
ای ایمان آورندگان به خانه پیامبرواردنشوید مگر آنکه به شما اجازه دهد.

اهمیت خانواده در دوران کودکی

نوزاد، نخستین تعامل خود با محیط را در خانواده آغاز می‏کند. در این کانون اولیه، نخستین اثرگذاری و اثرپذیری آغاز می‏شود و کودک اندک اندک در فرآیند رشداجتماعی قرار می‏گیرد. به نظر روان‏شناسان، سال‏های اولیه کودکی، در رشد شخصیت و آینده او نقشی بسزا دارد. بیشتر شناخت‏های کودک از خود، اطرافیان و محیط نیز در این دوران شکل می‏گیرد. میزان سلامت جسمانی و روانی کودک، بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و اینکه تا چه حد تلاش می‏کند نیازهای او را برآورده سازد. کودکانی که در این سال‏ها از نظر عاطفی و امنیتی در خانواده تأمین نمی‏شوند، به انواع سختی‏ها دچار می‏گردند. مشکل این کودکان، بیشتر با شیطنت‏ها، دروغ‏گویی‏ها و حرف نشنیدن‏های ساده آغاز می‏شود و با توجه به وضع نابسامان خانواده، به بزه‏کاری‏ها و جنایت‏های دوران بزرگ‏سالی می‏انجامد.

اهمیت خانواده در دوران نوجوانی

ویژگی مهم دوران نوجوانی، استقلال‏طلبی نوجوان است. او می‏خواهد به شیوه‏ای، رشد و استقلال خود را به خانواده ثابت کند. بر این اساس، فاصله میان خود و خانواده را بیشتر می‏کند و به گروه هم‏سالان نزدیک می‏شود. در صورتی که خانواده در این دوران با کارکردهای اساسی خود آشنا نباشد و ویژگی‏های دوران نوجوانی را نشناسد، کارکرد تربیتی درستی نخواهد داشت. چه‏ بسا رفتارهای نادرست اعضای خانواده و فضای نامناسب آن، نوجوان را بیشتر از این محیط دور سازد .

عوامل امنیت و ثبات خانواده

رشته حیات خانواده باید چنان استوار باشد که هیچ عاملی نتواند آن را از هم بگسلد. برای حفظ خانواده از فروپاشی باید از همان آغاز مراقب بود و کنترل‏های لازم را انجام داد. عواملی که سبب حفظ خانواده از خطر و آلودگی‏ها می‏شود، بسیار و متنوع است؛ زیرا بخشی از آنها به خود زن و مرد، بعضی به اجتماع و برخی نیز به دولت و حکومت برمی‏گردد. عواملی چون پاکی، تقوا، حفظ عفت، رعایت حقوق، شرکت در غم و شادی یکدیگر، وجود فرزند، محدود کردن خواسته‏ها، تحمل یکدیگر، پاکی مردم، نظارت اجتماعی، کنترل عوامل مزاحم، کنترل مراکز فساد، اجرای قوانین، ارشاد عمومی، تشویق به ازدواج، آسان‏سازی ازدواج، دادن امتیاز شغلی به متأهل‏ها و کنترل مسئله طلاق، همگی می‏توانددر حفظ و ثبات حیات خانواده مؤثر باشد .

  • خانم شهیدانی

سلامت از دیدگاه قرآن و احادیث


سید میثم موسوی, مهدی حقی


چکیده


 

از ابتدای خلقت بشر، سلامت مقوله ای بوده که با انسان عجین و همراه بوده است. آنچه که در مقابل سلامتی بوده، یعنی بیماری، پدیده ای نامطلوب بوده که انسان همواره از آن گریزان و تمام تلاش خود را بکار برده تا همیشه در وضعیت سلامت باشد و در صورت بروز بیماری به طریق ممکن به درمان آن پرداخته تا سلامتی کامل او حاصل شود.

سلامت از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت عبارتست از: برخورداری از آسایش کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نداشتن بیماری و نقص عضو. با توجه به تعریف سلامتی(تعریفWHO) متوجه می شویم که سلامتی یک مسئله چند بعدی است. حتی امروزه علاوه بر بعد جسمی، روانی و اجتماعی، جنبة معنوی را هم در نظر می گیرند و باید توجه داشت، که ابعاد مختلف سلامتی و یا بیماری بر یکدیگر اثر کرده و تحت تأثیر یکدیگر قرار دارند. به طوری که مشکلات جسمی بر روان فرد و مشکلات روانی بر جسم او و نیز هر دوی آن ها بر جامعه و اختلالات موجود در جامعه بر هر دو بعد دیگر سلامتی اثر می گذارد.

یکی از بزرگ ترین نعمت های پروردگار برای بشر، تندرستی و سلامتی است. سلامت در فرهنگ متعالی اسلام به عنوان یک ارزش مطرح شده است. سلامت ایده آل(کمال مطلوب) سلامتی کامل، همه جانبه، شفابخش و مهم تر از آن رو به تکامل و تزاید و در برگیرندة سلامت دنیا و آخرت است. خداوند در قرآن کریم در قالب آیات مختلف بر حالات و ابعاد سلامت انسان تاکید می‌کند. این مقاله، یک مقاله توصیفی بوده که به بررسی دیدگاههای قرآن و همچنین احادیث به مقوله سلامت و ابعاد آن می پردازد.


 

تمام متن: PDF

  • خانم شهیدانی


قرآن کریم مانند یک دائرة المعارف علمی در بردارنده و جامع تمام جزئیات مسائل نیست، بلکه کتاب هدایت و ارشاد است، و دربردارنده احکام و قوانین کلی در مسئله هدایت بشر به سوی سعادت و کمال است؛ از این رو به بسیاری از مسائل جزئی به صورت صریح نپرداخته است؛[1] از جمله آن مسائل جزئی، همین مسئله مورد پرسش است. اما در عین حال می‌توان از برخی آیات این موضوع(سلامت و توان جسمی) را استنباط کرد؛ مانند: «قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتی‏ مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»؛[2] پیغمبرشان به آنها گفت: خدا طالوت را پادشاه شما کرد. گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهى باشد؟ ما سزاوارتر از او به پادشاهى هستیم و او را دارایى چندانى نداده‏اند. گفت: خدا او را بر شما برگزیده است و به دانش و توان او بیفزوده است، و خدا پادشاهیش را به هر که خواهد دهد که خدا دربرگیرنده و داناست.
قرآن کریم در این آیه، توان و سلامت جسمی را در کنار دانش فراوان، یکی از امتیازات رهبری جامعه بیان کرده است؛ بنابر این، شاید بتوان از این آیه، ارزش‌مند بودن جسم قوی و سالم را استنباط کرد.
این آیه در باره حضرت طالوت(ع) است. یهود در مقام اعتراض بر آمده و گفتند که طالوت به دو علت سزاوار پادشاهى نیست: اولاً: این‌که او از فرزندان بنیامین است و آن خاندان فاقد مقام سیادت و سلطنت بوده‏‌اند در حالی‌که یهود از فرزندان «لاوى» بوده یا از فرزندان «یهودا» می‌باشند. به هر صورت از خاندانى هستند که سلطنت و پیامبرى موروثى آنان بوده است و خداوند سیادت و فرمانروائى را به این طایفه داده و چگونه این مقام قابل انتقال خواهد بود! ثانیاً: این‌که طالوت فقیر و تنگ‌دست است و فاقد شأن پادشاهى است، بنابر این به این دو دلیل یهود بر او ارجحیت داشته و آنان شایسته سرپرستى هستند.
 پیامبرشان در جواب اعتراض آنان فرمود: چون آفریدگار طالوت را به پادشاهى برانگیخته محققاً او از همه شایسته‌‏تر است؛ زیرا شرط فرمانروایى برخوردارى از نیروى عقلى و جسمى کافى است تا آن‌که بتواند از عهده تأمین مصالح اجتماع برآید و هر کس را به مقام لایقش برساند. و اعتراض به این‌که او از خاندان سلطنت نیست و این‌‌که او از ثروت کافى برخوردار نمى‌‏باشد جز نادانى چیزى نیست؛ زیرا هدف شما از تعیین رهبر این است که بتواند در جنگ با جالوت او را شکست داده و مجدداً شما را به وطن‌‌هایتان برگرداند، و این مستلزم داشتن نیروى جسمانى کافى است که خداوند به طالوت داده، و نیز نیازمند به قدرت فکرى و صلاحیت رهبرى است که خدا آگاه‌‏تر است و تشخیص داده که در این زمینه او از هر کس سزاوارتر مى‏‌باشد.
[3]  
بنابر این، سلامت جسمانی یکی از امتیازات است؛ چراکه بیماری و نقص جسمانی، مانعی برای انجام واجبات مهم خواهد بود؛ از این‌رو است که گفته مى‏شود عقل سالم در بدن سالم است؛ زیرا بدن است که وسیله فعالیت و عمل تهذیب و تزکیه نفس بوده، و نماینده روح انسانى است. لذا است که امام علی(ع) می‌‌فرماید: «قَوِّ علی خِدمَتِکَ جَوارحی»؛
[4] به من قوت و قدرت بدنی ده تا آن‌را در خدمت تو به کار گیرم.

  • خانم شهیدانی


سوره اعراف ؛ آیه

31

یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ

ترجمه :

اى فرزندان آدم، نزد هر مسجد (به هنگام نماز) لباس و زینت‏هاى خود را برگیرید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، همانا خداوند اسرافکاران را دوست ندارد.

شاید بتوان گفت: آنچه در قرآن با خطابِ «یا بنى آدم» بیان مى‏شود، مربوط به تمام انسان‏ها و همه‏ى ادیان و از مشترکات آنان است.

قرآن در سوره کهف، آیه 46 به مال و فرزند،«زینت» گفته است: «المال و البنون زینة الحیاة الدّنیا». بنابراین ممکن است، آیه بیانگر این باشد که مال و فرزند خود را هنگام رفتن به مسجد همراه داشته باشید، تا با مال خود، به حل مشکلات اقتصادى مسلمین بپردازید و با حضور فرزند در مساجد و جماعات، مشکلات تربیتى نسل آینده را حل کنید.

 اسراف در غذا و پرخورى، منشأ بسیارى از بیمارى‏هاى جسمى و روحى و مایه‏ى سنگدلى و محروم شدن ازچشیدن مزه‏ى عبادت است.

گرچه استفاده از زینت و طعام، امرى فطرى و طبیعى است، ولى در شرایط خاص مانند وجود نیازمندان ومحرومان، باید با آنان همدردى کرد.

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که رزق یک روز خود را داشته باشد، ولى قانع نباشد و از مردم سؤال و تکدّى کند، از مسرفان است.

اسراف در غذا و پرخورى، منشأ بسیارى از بیمارى‏هاى جسمى و روحى و مایه‏ى سنگدلى و محروم شدن ازچشیدن مزه‏ى عبادت است. چنانکه پیامبر(ص) فرمودند: «المعدة بیت کلّ داء»: معده، کانون هر بیمارى است.

پزشکى مسیحى پس از شنیدن این آیه و حدیث گفت: تمام علم طب، در این آیه و این سخن پیامبر شما نهفته است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: آنچه باعث از بین رفتن مال و زیان رساندن به بدن باشد، اسراف است.

در روایت دیگرى مى‏خوانیم: آن چه در راه خدا مصرف شود ،هرچند بسیار زیاد باشد، اسراف نیست و آنچه در راه معصیت خدا استفاده شود، هرچند اندک باشد، اسراف است.

نتیجه گیری:

1 - اوّل نماز، آنگاه غذا «عند کلّ مسجد و کلوا و اشربوا» اوّل توجّه به روح و معنویّت، آنگاه توجّه به جسم.

2- صرفه‏جویى، محبوب خداوند است و بهره‏گیرى از زینت و غذا، باید دور از اسراف باشد.

  • خانم شهیدانی


دختر بچه ای در حال بوسیدن قرآن

خداوند کریم در قرآن مجید برای بهتر و سالم ماندن جسم انسان ها دستوراتی فرموده و بوسیله پیامبر گرامی اش محمد مصطفی (ص) به بشریت ارزانی شده است.

قرآن کریم در سوره عبس آیه 24 چنین می فرماید:

« فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ »

یعنی آدمی باید به غذایش، خوراکش و به آنچه می خورد توجه داشته باشد که از هر نظر پاک و تمیز ، حلال، مباح و قابل خوردن باشد و از نظر بهداشت و سلامتی بایستی دقت کافی مبذول دارد که آنچه می خورد سالم باشد و چه از نظر ظاهر و چه از نظر باطن آلوده نباشد. حق کسی را نخورد و توجه داشته باشد که چه می خورد و به اندازه کافی بخورد و آیا آنچه می خورد، خوردنی است؟

و نیز بنگرد که آفرینش چقدر در به وجود آمدن این غذا از عناصر و عوامل مختلف استفاده کرده است و چه نیروهایی بکار رفته تا این غذا به صورت کنونی درآمده است.

و نیز در سوره اعراف آیه 31 می فرماید:

« یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ »

ای فرزندان آدم زینت و آرایش خود را نزد هر مسجدی (در هر نمازی) فرا گیرید (بهترین و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوشید) و بخورید و بیاشامید و در خوردن و آشامیدن زیاده روی نکنید که خدا آنان را که اسراف و زیاده روی می کنند دوست ندارد.

باز قرآن کریم برای برقراری بهداشت و محیط سالم در آیه 168 سوره بقره چنین می فرماید:

« یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ»

ای مردم از آنچه خدا در روی زمین از حلال ها و پاکیزه ها آفریده، بخورید و از گام ها (آثار و نشانه ها)ی شیطان پیروی نکنید.

در آیه 172 سوره بقره باز چنین می فرماید:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُواْ لِلّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ »

این آیه نیز دستور می دهد که از غذاهای پاک و پاکیزه و حلال ها و قابل خوردنی ها استفاده کنید و شکر نعمت های خدا را به جای آورید.

آیات قرآنی انسان را از تصرف خائنانه در غذاها، خراب کردن مواد غذایی مردم و آلوده کردن آنها، مواد خوب و بد را مخلوط کردن برای سودجویی شخصی، گران فروشی و ظلم و ستم بر مردم بازداشته و نهی فرموده است و آن را از زشتی ها و پلیدی ها می داند که در این باره آیه 81 سوره طه چنین می فرماید:

« کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَمَن یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَى»

یعنی از غذاهای پاکیزه که روزی اتان کردیم بخورید و در آن طغیان نکنید و از حد و اندازه تجاوز ننمایید (حلال آن را به حرام مبدل نکنید). سپاس گزار باشید و اسراف و زیاده روی نکنید که غضب و خشم من بر شما فرود می آید و غضب و خشم من بر هر که فرود آید محققاً هلاک و تباه خواهد شد.

برای به دست آوردن غذاهای پاکیزه و برای بدست آوردن سالم ترین غذاها در محل سکونت انسان ها (هم از نظر پاکی ظاهری و هم از نظر پاکی معنوی) آیه 19 سوره کهف چنین می فرماید:

«... فَابْعَثُوا أَحَدَکُم بِوَرِقِکُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْیَنظُرْ أَیُّهَا أَزْکَى طَعَامًا فَلْیَأْتِکُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ...»

یعنی با این پول هایتان که دارید، یکی را از میان خود به شهر بفرستید تا دقت کند و خوب بنگرد که غذای کدامیک از فروشندگان پاکیزه تر است و از آن غذای پاکیزه برای شما بیاورد.

از این آیات قرآنی چنین بر می آید که خداوند متعال و اسلام مبین برای بهداشت و سلامتی آدمیان دستورات بس گرانبهایی داده و خاطر نشان ساخته است که انسان ها بایستی از آلودگی های غذایی ، خوراکی، زندگی، آموزشی و به طور کلی از همه زشتی ها و پلیدی ها دوری گزینند و دور ناروایی ها نگردند.

از رسول گرامی و ائمه اطهار دستورات بهداشتی زیادی رسیده است. از جمله کتاب های بهداشتی پزشکی ائمه، کتاب طب النبی، طب الصادق و طب الرضا را می توان نام برد.

  • خانم شهیدانی


گیاهان و میوه‌های قرآنی، کلید سلامتی بدن می‌باشند و می‌توانند بهترین بهره‌وری را داشته باشند.


میوه های قرآنی

قرآن کریم بهشت را بیشتر با کلمه «جنت» که به معنی بستانی است که از لحاظ کثرت درخت‌ها و پیچیدگی شاخه‌های آنها، ایجاد سایه و پوشش مخصوصی برای سطح آن کرده است، یاد می‌نماید. در برخی از آیات به میوه‌های بهشتی و همچنین درختان اشاراتی شده است که بسیاری از آنها علاوه بر خواص تغذیه‌ای خاصیت درمانی نیز دارند، مانند زیتون، انجیر و ... که خاصیت دارویی دارند. در حقیقت انجیر و زیتون سر دسته گیاهانی هستند که در قرآن عنوان شده‌اند. در مصرف میوه‌ها و گیاهان باید مسائل منطقه‌ای و بومی ‌را نیز در نظر گرفت.

در حدیثی آمده است «علیکم بأعقاقیر دیارکم»، لذا اقلیم هر منطقه، گیاهان و میوه‌هایی که در آنجا رشد می‌کند، با طبیعت مردم همان‌جا سازگاری دارد و اگر در بعضی از مواقع شاهد بروز اختلالاتی در افراد هستیم، برای این است که محصولات گرم در مناطق سرد و بالعکس مورد استفاده قرار می‌‌گیرد. در این مقاله به برخی از خواص مواد غذایی ذکر شده در قرآن می‌پردازیم.

 

انجیر را با زیتون بخورید

انجیر از میوه‌هایی با قند بالا است که مانع از افت قند خون شده، همچنین دانه‌های این میوه مانع از بروز یبوست می‌شود. این میوه حاوی مقادیر بالایی از آهن بوده، لذا بهتر است همراه با زیتون مصرف شود تا خاصیت متعادل برای بدن داشته باشد. خداوند در سوره «تین» (انجیر) به این میوه قسم خورده است. احتمالاً علت آن است که انجیر، یکی از میوه‌های همه چیز تمام و دارای املاح و ویتامین‌های زیادی می‌باشد، لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است، اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن رئیس یک تیم تحقیقاتی ژاپنی هم شده است، زیرا یک گروه پژوهشی ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان کم، در مغز انسان و حیوانات تولید می‌شود. این پروتئین، کاهش‌دهنده کلسترول خون و مسۆول تقویت قلب و شجاعت انسان است و بعد از سن 60 سالگی به پایان می‌رسد و دیگر در بدن تولید نمی‌شود. ژاپنی‌ها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین آن، باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد. بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن‌پژوهان مصری نامه‌ای به این تیم تحقیقاتی می‌نویسد و اعلام می‌کند که در کتاب مقدس مسلمانان، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده است و نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون نیز هفت بار در قرآن آمده است. رئیس گروه تحقیقاتی ژاپنی بعد از اینکه مطمئن شد قرآن کریم در 1430 سال قبل از آنان نتیجه پژوهش آنها را بیان کرده است، اسلام آورد.

 

انجیر

انجیر به علت داشتن پتاسیم، درجه قلیائیت بدن را بالا برده و در دفع اوره و چربی خون بسیار موثر است و تامین کننده سلامتی کودکان ضعیف و نیز کم‌خونی و بی‌اشتهایی است. انجیر منبع غنی فیبر غذایی می‌باشد. لیگنین یک نوع فیبرغذایی غیرمحلول است که به مقدار زیاد در انجیر وجود دارد و نقش عمده‌ای در جلوگیری و رفع یبوست دارد.  انجیر ضد سرطان است و بیش از سایر میوه‌ها املاح و قند دارد. 50 درصد انجیر خشک را قند تشکیل می‌دهد. همچنین حاوی پتاسیم، منیزیم، کلسیم، فسفر و نیز ویتامین‌های B, C , A است.

 

زیتون

زیتون علاوه بر ارزش غذایی، ارزش دارویی زیادی دارد. روغن زیتون به جز خاصیت ضد سرطانی، فواید فراوانی دارد که از آن جمله ملین بودن آن و نرم کردن عضلات و آرامبخشی درد استخوان است. همچنین روغن زیتون به موها نرمی ‌و لطافت خاصی می‌بخشد و باعث تقویت مو می‌شود. عصاره زیتون برای چین و چروک پوست بسیار مفید است و باعث لطافت، نرمی ‌و شادابی پوست صورت می‌شود. اجزای مغذی خاص در روغن زیتون خالص می‌تواند دلیل تاثیر مثبت رژیم غذایی مدیترانه‌ای بر سلامت قلب باشد.

 

انگور

انگور یکی از بهترین منابع طبیعی گلوکز و فروکتوز است و 20درصد انگور را این مواد تشکیل می‌دهد. علاوه بر قندها، انگور دارای اسید تارتاریک و اسید مالیک فراوان است. مواد معدنی مانند سدیم، پتاسیم، کلسیم و آهن به مقدار زیاد در آن وجود دارد. در صورتی که پروتئین و چربی آن بسیار ناچیز است.  به گفته پژوهشگران غلیظ بودن خون، اکسیداسیون سریع کلسترول و سفت و سخت شدن رگ‌ها دلایل اصلی بروز بیماری‌های قلبی و تصلب شرایین هستند و با خوردن انگور قرمز، اکسیداسیون کلسترول، کاهش می‌یابد و رگ‌های خونی منبسط می‌شوند و خون با سرعت بیشتری در بدن جریان می‌یابد. علاوه بر این، خوردن انگور قرمز موجب بهبود عملکرد قلب می‌شود. انگور قرمز منبع سرشاری از آنتی‌اکسیدان‌ها است که از تراکم و روی هم انباشته شدن پلاکت‌های خون جلوگیری می‌کنند و در نتیجه مانع لخته شدن خون در رگ‌ها می‌شوند.

 

خرما

خرما میوه بهشتی و بسیار مقوی است که مواد معدنی بسیاری چون آهن، پتاسیم، روی و منگنز را دارا است. تحقیقات درباره خرما نشان داده‌اند که این میوه بهشتی می‌تواند از بسیاری از سرطان‌ها مانند سرطان کولون و معده پیشگیری کند. یکی از خواص خرما ملین بودن آن است، به شرطی که 6 تا 7 عدد خرما را در 2 لیوان آب جوش خیس کرده و صبح و شب آن را به صورت گرم بنوشید و یا مقداری خرما میل کنید و بلافاصله یک یا دو لیوان آب گرم روی آن بنوشید.

انار یک میوه بهشتى است. در روایات اسلامی ‌به عنوان بهترین میوه و برای تقویت لثه‌ها ذکر شده است. انار سرشار از آهن و ویتامین‌های A ,B ,C ,E می‌باشد

خاصیت دیگر خرما، خنثی کردن اسید اضافی معده است و از آنجا که زیادی اسید معده باعث ترش کردن و دل درد می‌شود، بنابراین هر وقت دل درد گرفتید، می‌توانید 2 تا 3 عدد خرمای تازه را در آب جوش خوب مخلوط کنید و سپس آن را بنوشید. خرما دارای 9 نوع ویتامین مختلف است که قرآن کریم بیش از سایر میوه‌ها از آن نام برده و آن را هم از میوه‌های دنیوی و هم میوه‌های بهشتی قرار داده است. خرما می‌تواند جایگزین یک وعده غذایی شود. این ویژگی‌ها را می‌توان برای انگور، انجیر و انار هم ذکر کرد.

 

عدس

نام عدس در قرآن ذکر شده است و چهار نوع عدس داریم. نوع قرمز آن از همه معروف‌تر است. مصرف عدس در کاهش قند و چربی خون موثر است. عدس حاوی حداقل 40 درصد پروتئین بوده که البته میزان مصرف آن با گوشت قرمز متفاوت است، چرا که اغلب 100 گرم گوشت نسبت به 100 گرم عدس به راحتی مصرف می‌شود. میزان آهن موجود در عدس بالا بوده و چربی آن نسبت به گوشت قرمز لخم نیز پایین‌تر است. به علاوه توصیه می‌شود اگر عدس با لیمو‌ترش و گوجه فرنگی که حاوی ویتامین C می‌باشند میل شود، جذب بهتری در بدن خواهد داشت.

 

ترنجبین

نام ترنجبین در قرآن ذکر شده است. ترنجبین ماده‌ای است شیرین که به صورت شبنم روی گیاه حاج یا خارشتر یا خاربز می‌نشیند. ترنجبین، شیرابه‌های برگ و ساقه‌های گیاه خارشتر است که ملین بوده و جوشانده آن برای سرفه و درد سینه مفید است. مشاهده شده است که این شیرابه‌های قندی به طور طبیعی و با ایجاد شکاف توسط حشره‌ای به خارج تراوش می‌شود. گیاه خارشتر درختچه یا بوته خاری است که در بیابان‌ها و دشت‌های کم‌ارتفاع ایران می‌روید. ترنجبین حاوى ترکیبات قندى مختلفى چون گلوکز و فروکتوز، ساکاروز و ترى‌ساکارید است که به راحتى در آب حل مى‌شود.

 

انار

انار یک میوه بهشتى است. در روایات اسلامی ‌به عنوان بهترین میوه و برای تقویت لثه‌ها ذکر شده است. انار سرشار از آهن و ویتامین‌های A ,B ,C ,E می‌باشد. یک لیوان آب انار، 40 درصد ویتامین C مورد نیاز روزانه بدن را تامین می‌کند. اگر می‌خواهید جوان بمانید، انار مصرف کنید، زیرا خوردن انار باعث جوان‌تر ماندن می‌شود. انار خاصیت آنتی‌اکسیدانی بالایی دارد و نسبت به چای سبز 3 برابر بیشتر این خاصیت را دارا است. آب انار جلوی تصلب شرایین را می‌گیرد و کلسترول بد خون را کاهش می‌دهد. آب انار از به هم پیوستن پلاکت‌های خونی جلوگیری می‌کند، پس مانع از لخته شدن خون می‌گردد. انار موجب کاهش فشار خون بالا و کاهش چربی خون می‌شود. آب انار به کاهش خطر سرطان پوست، پستان و سرطان پروستات کمک می‌کند. پس بیایید از هم اکنون انار را جزو برنامه غذایی روزانه خود قرار دهیم. همچنین افرادی که در هفته 2 لیوان یا بیشتر آب انار می‌نوشند، احتمال پیشرفت و بروز آلزایمر در آنها کمتر می‌شود. حضرت محمد(ص) فرموده اند: هرکس انار بخورد، کینه و دشمنی را از خود دور کرده است.

 

زنجبیل

نام زنجبیل در قرآن ذکر شده است. زنجبیل از قدیم‌الایام مورد استفاده بوده و هنوز هم در طب سنتی نقش مهمی ‌را ایفا می‌کند. زنجبیل محرک جهاز‌ هاضمه و برای هضم غذا بسیار مفید است. زنجبیل برای درمان سوءهاضمه، نفخ، قولنج، استفراغ، تشنج موضعی، حالت‌های دردناک معده و تنگی‌نفس بسیار موثر است. عصاره زنجبیل همراه با آب‌لیمو و نمک طعام اگر قبل از غذا خورده شود، برای بی‌اشتهایی سودمند است. در مورد سوزش گلو و گرفتگی سینه و صدا یک تکه زنجبیل را می‌جوند تا بزاق خوب ترشح شود. عصاره زنجبیل برای درمان دیابت و روماتیسم مزمن مفید است. دندان درد و سردردهای عصبی با خمیری از زنجبیل خشک و آب تسکین می‌یابد. ابن‌سینا خواص تقویتی بسیاری علاوه بر این خواص برای زنجبیل برشمرده است. جالینوس استفاده از زنجبیل را در مورد همه بیماری‌های ناشی از سردی تجویز کرده است.

 

پیاز

نام پیاز در قرآن ذکر شده است. پیاز از ترکیبات مهم بسیاری از غذاها است. پیاز پخته را برای خاصیت ضدعفونی کننده‌ای که برای دستگاه گوارش دارد، همگان مصرف می‌کنند. خوردن زیاد پیاز باعث کاهش میزان گلوکز می‌شود، زیرا که آلیل‌پروپیل‌دی‌سولفید، مسئول کاهش قند خون بوسیله افزایش انسولین موجود در خون می‌باشد. آلیل‌پروپیل‌دی‌سولفید این کار را در تضاد با انسولین انجام می‌دهد،‌ به این صورت که یک دی‌سولفید، جاهایی از کبد را اشغال می‌کند که انسولین در آن قسمت‌ها غیرفعال است. این باعث می‌شود که مقدار انسولین افزایش یابد و گلوکز را به داخل سلول‌هایی هدایت کند که باعث کاهش قند خون می‌شوند. مصرف مداوم پیاز همانند سیر، کلسترول و فشارخون بالا را کاهش می‌دهد، دو عامل مهمی‌که از بروز بیماری‌های دیابتی و گرفتگی رگ‌ها جلوگیری می‌کنند و خطر حمله قلبی یا سکته مغزی را کاهش می‌دهند. مصرف مداوم پیاز، حداقل 3 بار در هفته بطور چشمگیری سرعت رشد سرطان روده بزرگ را کاهش می‌دهد.

 

 

منبع: ماهنامه دنیای تغذیه - دکتر صدیقه نوبان

  • خانم شهیدانی