قرآن هدیه ی الهی

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا

قرآن هدیه ی الهی

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قران و زمین» ثبت شده است


دانشمندان به تازگی فوران های آتش فشانی عظیمی را در قعر اقیانوس آرام کشف کردند . آنها می گویند این آتش فشان در اثر شکاف بسیار عمیقی بوجود آمده است که 2500 متر عمق آن است. در یک حادثه که شبیه یک انفجار بزرگ بود گدازه های مذاب به بالا آمدند و در آنجا متراکم شدند و در تنیجه دود  متراکم و غلیظیی شبیه به ابرهای بزرگ را در هوا منتشر کردند

تصویری که مشاهده می کنید مربوط به شکاف های موجود در کف اقیانوس آرام است که سنگ های گداخته از آن بیرون می آید و آب را می سوزاند!! منبع  The National Science Foundation

دانشمندان تاکید می کنند که همانند این فوران ها همیشه تکرار می شوند و برای مدت طولانی نیز ادمه می یابند تا جایی که کسی که این فوران های آتش فشانی را دنبال می کند احساس می کند که در حال مشاهده دریای آتش گرفته ای است که هیچوقت خاموش نمی شود!

دوست عزیز هنگامی که یکی از ما اخبار علمی این چنینی را می خواند فوراً به یاد قرآن می افتد و آیه ای که در آن خداوند این قسم را یاد می کند: (والبحر المسجور) [الطور: 6]،ترجمه:«قسم به دریای سراسر آتش»

حال مثل همیشه سوالی به ذهن متبادر می شود، براستی آیا محمد (ص) می توانسته از قعر اقیانوس ها خبر داشته باشد؟؟

براستی که فقط خدایی که خود خالق زمین است می تواند چنین سخنی بگوید و در ادامه همین سوره نیز خداوند  در جواب آنانی که می گویند قرآن ساخته ذهن محمد است می گوید: (أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لَا یُؤْمِنُونَ * فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ) [الطور: 33-34]. ترجمه:« یا مى‏گویند : قرآن را از پیش خود ساخته(بلکه قرآن وحى الهى است) ، ولى اینان ایمان نمى‏آورند .«33» پس اگر در ادعاى خود راستگویید ،سخنى مانند آن بیاورید»

ترجمه:  www.azkar.blogfa.com

منبع: www.kaheel7.com/ar

  • خانم شهیدانی


ابر

قرآن واژه‌هاى گوناگونى در مورد ابر به کار برده که هر یک به نوعى خاص از ابر یا به یکى از ویژگى‌هاى آن اشاره دارد.

1. سحاب:

از «سحب» به معناى کشیدن است. به ابر، سحاب گفته‌اند؛ زیرا در آسمان با باد*، کشیده مى‌شود یا به این جهت که آب را همراه خود مى‌کشاند. سحاب، اسم براى مطلق ابر، اعمّ از ابرهاى باران‌زا و بى‌باران است این واژه نُه بار در این آیات آمده است: 164 بقره/2؛ 57 اعراف/7؛ 12 رعد/13؛ 40 نور/24؛ 88 نمل/27؛ 48 روم/30؛ 9 فاطر/35؛ 44 طور/52‌.


2. غمام:

از «غم» به معناى پوشاندن چیزى است. وجه نام‌گذارى ابر به غمام این است که نور خورشید، یا صفحه آسمان را مى‌پوشاند. به گفته برخى، غمام ابرى است که فقط پوشاننده و سایه‌افکن باشد، نه باران‌زا [و این معنا از بیش‌تر موارد کاربرد آن در قرآن به‌خوبى بر مى‌آید. این واژه، چهار بار در قرآن آمده است: 57 و 210 بقره/2؛ 160 اعراف/7؛ 25 فرقان/25.

3. عارض:

از «عرض»، به معناى آشکار کردن است و از آن جهت به ابر، عارض گفته‌اند که در معرض دید انسان قرار دارد. این واژه دوبار در آیه 24 احقاف/46 آمده است.

4. ظُلّة:

از «ظلّ» به معناى سایه* و ابر سایه‌افکن آمده و در قرآن، بیش‌تر درباره ابرهاى‌عذاب آور به کار رفته است. این واژه دو‌بار‌به‌صورت مفرد در آیات 171 اعراف/7 و 189 شعراء/26 و یک‌بار به صورت جمع در آیه‌210 بقره/2 آمده است.

5. حاملات:

از«حمل»است وابررا حاملات گویند؛ چون آب را با خود حمل مى‌کند.این واژه یک‌بار در آیه 2 ذاریات/51 ذکر شده است.


6. مُعصِرات:

از «عصر» به معناى فشردن و مقصود، ابرهاى باران‌زا است. وجه نام‌گذارى ابرها به معصرات آن است که باد، هنگام نزول باران*، آن‌ها را مى‌فشرد. به عقیده برخى، مُعصِر از اِعصار به معناى طوفان است و به ابرهایى گفته مى‌شود که به همراه طوفان آورده شده و داراى رگبارى تند و قطرات بزرگ آبند، و‌مؤیّد آن، صفت «ثجّاجاً» (فراوان و پى در پى) است که قرآن براى باران‌هایى که از این نوع ابرها فرو مى‌ریزد، آورده است. این واژه یک بار در آیه 14 سوره نبأ/78 آمده است.

7. مُزن:

از «مزن» به معناى درخشندگى و بر ابر نورانى و آب‌دار اطلاق شده است. این واژه یک بار در آیه 69 واقعه/56 ذکر شده است.


8. صیّب:

از «صَوْب» به معناى فرو ریختن است که افزون بر ابر، بر باران نیز اطلاق شده است.برخى آن را ابر باران‌زا دانسته‌اند. این واژه یک بار در آیه 19 بقره/2 به کار رفته است.


9. سماء:

از «سموّ» به معناى رفعت و بلندى است و بر هر چیزى، از جمله ابر که بر انسان سایه افکند، اطلاق مى‌شود.برخى اطلاق آن را بر ابر، مجازى و برخى دیگر، حقیقى دانسته‌اند.به گفته برخى، مقصود از «سماء» در جمله «وَ أنزلَ مِنَ‌السَّماء ماءً» (بقره/2، 22)که در قرآن چندین بار به کار رفته، همان ابر است

 

نکات آیه ی ۴۳ سوره ی نور را با هم مرور می کنیم:

۱ــ ابرها برای برای جمع و مرتب شدن چرخانده می شوند.
۲-ابرها مألوف می شوند.
۳-ابرها روی هم متراکم می شوند. 
۴- قطره از خلال امتداد ابـر (از امتداد تراکم ابر) می ریزد.
۵-ابرهای کوه مانند وجـود دارد.
۶- در ابرهای کوه مانند ریزه های یخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکیل می شود. 
۷- برق تگرگ نزدیک به گرفتن چشم است.

۱- ابرها برای جمع و مرتب شدن چرخانده می شوند:
این تصاویر با ماهواره در طی ۱۱ روز گرفـتـه شده. چنانکه در تصویرها می بـیـنـیـم گـردبـادها ابرها را می چرخانند و گرداب ابری شکل می گیرد و ابرها را جمع می کند. قطر این ابر حدوداً ۲۰۰ کیلومتر است و سوراخ مرکز آن کـه مـانند چـشـم می ماند حـدوداً ۱۰ کـیـلـومـتـر است. («زجو» از جمله به معنی: هـل دادن یا پیچاندن یا گرداندن چیزی برای مرتب شدن یا شکل گرفـتن است).
 


2ــ ابرها مألوف می شوند:

به شکلی که در تصویر می بینیم ابرها با هم مألوف می شوند. چرا قرآن از واژه تآلیف استفاده کرده است؟ تآلیف بمعنی سازگار نمودن و آشتی دادن دو یا چند چیز مختلف و متفاوت است. علت اینکه قرآن واژه تآلیف بکار برده اینست که پاره ابرها از نظر دما و غلظت بخار آب و ترکیبات و غیره با هم فرق میکنند.

3ـــ ابرها روی هم مـتـراکم می شوند:ابرها روی هم انباشته و متراکم می شوند. گاهی تراکم آنها به چند صد متر هم می رسد.

4ـــ قطره از خلال امتداد ابر (از امتداد تراکم ابر) می ریزد:وقتی وضعیت جوی به نقطه بارش برسد ابتدا ذرات آب در بخشهای بالائی ابر با هم ترکیب می شوند و قطره های ریز در حد سقوط کردن تشکیل می شـوند. و چنانکه قـرآن گفـته از بالا در امتداد تراکم ابر سقوط می کنند. در مسیر سقوط خـود با میلیونها مولکولهای دیگر آب برخورد می کنند که جذب آنها می شود و رفته رفـته بزرگ و بزرگ تر می شوند. تا اینکه به نهایت پائین ابر می رسند و آن را ترک می کنند. قطره ای که ابر را ترک می کند تقریبا 2000 بار بزرگ تر از ذرات موجود در ابر است. (پس از ترک ابر نیز در مسیر خود می توانند با قطره های کوچکتری که پیش از آنها از ابر جدا شده اند و بخاطر سبک تری خود سرعت کمتری دارند برخورد کنند و بزرگتر شوند).
 

5ـــ ابرهای کوه مانند وجود دارد: این نوع ابرهای کوه مانند البته فقط با رفتن با هواپیما در محیط ابرها مشخص است. و تا پیش از پرواز انسان کسی از آنها خبری نداشت.
 

6ـــ در ابرهای کوه مانند ریزه های یخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکیل می شود:
دانه تگرگ همانطور که آیه گفته در اصل ریـزه های یـخ اسـت کـه در بـخـش بالائی ابـر است. دانـه تگـرگ وقـتی تشکیل می شود که بلورهای یخی در بالای ابر، قطره های آب را که سردی آنـها در دمای زیر صفر است ولی یخ نمی زنند جمع می کند. آن قطره ها که تا زیر درجه انجماد سرد هستند به مجردی کـه بـلـورهـای یخی آنـهـا را لـمـس می کـنـنـد سریعاً یخ می زنند. و بلورهای یخی توسط بادهای تند خشونت بار در ابر بالا و پائین برده می شوند، (یا به تعبیر قـرآن گـردانـده یـا چـرخـانـده می شـونـد) کـه باعـث بـرخـورد و تـمـاس آنـهـا با قـطـره های بیشتری می شود. و این عـمل باعث می شود که قطره های بیشتری دور آنها یخ بزند، و دانه تـگـرگ بـزرگ و بزرگتر بشود. تا جائی که وزن آنها قدری سنگین می شود کـه بـاد دیگـر نمی تواند آنـهـا را با جـریـان خود به بالا ببرد و در نتیجه سقوط می کنند. (واژه «زَجْو» که آیه برای بیان شکل گیری ابر بکار گرفته و نحوه نزول تگرگ نیز به آن معطوف نموده، از جمله به معـنی: هـل دادن یا پیچانـدن یـا گـردانـدن چـیـزی برای مرتب شدن یا شـکـل گرفـتـن است).
 


7ـــ برق تگرگ نزدیک به گرفتن چشم است:
در ابـر "باد و بوران" جریان برق مثبت و منفی درست میشود. به ایـن شکل که با بادهای قوی "ذره ها" و "قطره هـای ریز آب" و مخصوصاً "ذره های یخی" موجود در ابر، در ابر بالا و پائین برده می شـوند کـه باعـث ایجـاد جـریان مثبت و منفی برق می شود. جریان مثبت و مـنـفـی اغـلـب دور از هـم شـکل می گیرند. دست آخر تـفـاوت مـیان یک مـنـطـقـه با برق مثبت با مـنـطـقـه دیگر با برق مـنـفـی، خواه در ابر یا بر زمین آنقدر زیاد می شود که برق آنها بـشکـل جـرقـه بـسـیـار بزرگ (آسـمـان درخـش) آزاد می شود.

همینطور وقتی تگرگ از میان یک ناحیه زیر صفر و ناحیه ذره هـای یخی در ابر میافـتد ابر الکتریسیته می شـود. وقـتـی قـطره های مایع با دانه های تگرگ برخورد می کنند سریعاً هنگام تصادم یخ می زنند. و بدنبال آن گـرما را رهـا می کنند. ایـن عـمل سـطح دانه تگرگ را از ذرات یخ دور تا دور گرم تر نگه می دارد. وقـتی کـه یک دانـه تگـرگ بـا یـک ذره یـخ تصادم می کند: الکـترونها از بخش سردتر به بخش گرمتر جریان پیدا می کنند. پـس از آن دانه تگرگ برق منفی می شود. همین اثر نیز وقتی قـطـرهای با دمای زیر صفـر با دانه های تگرگ و ذره های ریز دارای برق مـثـبت برخورد می کنند رخ می دهد. این فـندکهای دارای برق مـثـبت توسط باد به بخش بالائی ابر برده می شوند. و تگرگ دارای برق منفی به ته ابر می افتد و بدین گونه بخش پائین تر ابر منفی می شود. این برق منفی بصورت نور تخـلیه و آزاد می شود. نور آن نیز چنانکه آیه گفـته قـوی است.

و آب اساساً وقتی تغییر حالت میدهد، مثلاً از مایع به جامد یا از آب به بخار تبدیل میشود انرژی آزاد میکند.

 


نقش برق در بارندگی و رشد گیاه

 

 

« و از نشانه های دیگر او این است که برق را بمثابه ترس و چشم داشت به بهره وری بیشتر به شما نشان می دهد و با آن از ابر آب فرو می فرستد و بعد با آن زمین را پس از مردن دوباره زنده می کند. در این رابطه برای اندیشمندان استدلالاتی وجود دارد». («طمع» بمعنی: چشم داشت بهره وری و برخورداری بیشتر، و چشم داشت به چیز دوست داشتنی است).

نکات آیه:
1ــ برق چشم داشت بهره وری و برخورداری بیشتر را به انسان می دهد:

برق بخشی از اکسیژن و نیتروژن جو را به هم می بندد و به ترکیبات شیمیائی تبدیل می کند که اکسید نیتروژن نامیده می شود. این ترکیبات بعداً با آب باران ترکیب می شـونـد و اسـیـد ضـعـیفی را تشکیل می دهند و بر زمین سقوط می کنند و به نیترات تبدیل می شوند. و نیترات نیز تغذیه ای بـرای گیاهان می شود. کسانیکه با کشت سر و کار دارند و یا منافعی در این زمینه دارند، از وقتی با این مقوله آشنا شوند، به برق طمع می کنند. یعنی برای بهره وری و برخورداری بـیـشـتـر از کـشـت بـه بـرق چـشـم می دوزند. 
 

 

2ــ برق از ابر آب فرو می فرستد:


برق موجود در ابر ذرات آب را به هم ترکیب می دهد و قطره های بزرگ تری که در حد سقوط کردن می رسند درست می شود. بعد قطره سقوط می کند و در مسیر سقوط خود قطره های بیشتری را جمع می کند و بزرگ تر می شود. (عمل ترکیب شدن قطره های ریز آب توسط جریان الکتریسیته در قرن بیستم در آزمایشگاه مشاهده شد).



میزان بارندگی ــ آب درون زمین

« و از ابر آبی به اندازه فرو می فرستیم و آنرا در زمین جا می دهیم و ما در بردن آن (یعنی بردن آن اندازه ای که بارانده ایم) توانائیم ـــ و با آن باغهای خرما و انگور برای شما تولید می کنیم، که هم فراورده های زیادی در آن برای شما هست و هم از آن می خورید».

نکات آیات:

1ــ میزان بارندگی و تبخیر به اندازه است:


چنانکه در آیه گفته شده میزان بارندگی آب به زمین و تبخیر شدن آب از زمین به اندازه است. برآورد می شود که در سال 513 ترلیون تن آب از زمین تبخیر می شود و به همین اندازه نیز به زمین می بارد.


2ــ آب درون زمین آب باران است و برخی از درختان از آب درون زمین استفاده میکنند:

چنانکه در آیه گفته شده آبهای درون زمین آب باران است که در زمین فرو رفته، و درختانی که ریشه در اعماق دارند آب خود را از آن می گیرند.


منابع آب درون زمین
زمر 21: « أَلَمْ تـَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْـزَلَ مِـنَ السَّـمـاءِ مـاءً فـَسـَـلَـکـَهُ یَـنابـِیـعَ فِی الاَرْضِ...»؟

« آیا نمی بینی کـه خـدا از ابـر بـاران نـازل می کـنـد و آنـرا وارد مـنـابـع درون زمین می کند»؟

آیه اظهار می کند که منابع آبی درون زمین آب باران است. در جهان دانش در این رابطه یک تئوری می بینیم که مربوط به قرن هفدهم است (یعنی بیش از هزار سال پس از گفته قرآن)، که می گوید آب منابع زمین همان آب باران است که درون زمین نفوذ می کند. البته در این تاریخ قرآنِ ترجمه شده در غرب وجود داشته و احتمال اینکه منبع برخی تئوریها قرآن باشد نیز بعید نیست.


آب باران
فرقان 48: « وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْرًا بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا = و اوست که بادها را با نوید رحمت فرستاد و از ابر آب طَـهُـور فرو فرستادیم».

آب باران در آیه آبِ طَهُور نامیده شده است. آب طهور یعنی چه؟ واژه طهور و طهارت (بمعنی مصدری) بمعنی: پاکی از نجاست و پلیدی است. یعنی پاکی از چرک، مدفوع، بو، عرق، کثافت، تعفن و گندیدگی و مواردی از این قبیل. و طهُور بمعنی فاعلی و وصفی بمعنی: چیزی است که موارد مزبور را ندارد یا آنها را برطرف میکند.

حالا چرا آب باران را آب طَهُور نامیده است؟ به این خاطر که اگر آب های زمین در روند تبخیر شدن و به جو رفتن و ابر شدن و باریدن نمی بودند آبهای زمین تعفن می گرفت. در سال حدوداً 380 هزار کیلومتر مربع آب از سطح آبها و خشکی ها تبخیر میشود

 

 

منابع : سایت معارف

 http://www.cloudysky

  • خانم شهیدانی


اهمیت کعبه‌ی مشرّفه و مکه‌ی مکرمه سرزمین امن و آرامش نسبت به جهان هستی و انسانها

تحقیقات نشان داده است که کعبه مشرفه دقیقا در مرکز کره زمین قرار گرفته است. روزنامه الریاض چاپ عربستان به نقل از “مسلم شلتوت” استاد مرکز ملی تحقیقات خورشید و فضای مصر نوشته است : تحقیقات فلکی همچنین نشان داده است که رکن کعبه درست به سمت چهار جهت اصلی ( شرق ، غرب ،شمال و جنوب ) قرار گرفته است. وی افزود :
این تحقیقات تاکید دارد “حجرالاسود” به سمت شرق ، رکن یمانی به سمت جنوب ، رکن شامی به سمت شمال و رکن مقابل حجر الاسود نیز به سمت غرب قرار گرفته است. این استاد امور فلکی با بیان این که در واقع ارکان کعبه مشرفه از بدو خلقت نشانگر ۴جهت اصلی بوده است ، اظهار داشت : کعبه نشان از یک معجزه بزرگ در زمینه معماری و جغرافیا دارد. در این نوشتار می‌کوشیم تا بعضی از حکمت‌های الهی که بیانگر اهمیت خانه خدا کعبه و مکه مکرمه می‌باشد و همچنین حکمت‌هایی که بیان می‌کند چرا برای حج باید به آنجا رفت نه جای دیگر برای شما عزیزان مطرح می‌کنیم. حکمت‌هایی که علم امروزی در قرن اخیر به آن دست پیدا کرده‌ است.

این موارد درچند عنوان خلاصه می‌شود:

۱- مکه مکرمه مرکز کره زمین است. جهان در سال 1977 به شدت دچار شگفتی گشت، آنگاه که حقیقت علمی جدیدی کشف شد. مبنی بر اینکه مکه مکرمه مرکز خشکی‌ها در کره زمین است. این کشف نتیجه تلاش و کاوشهای مستمر چند ساله‌ای بود که با مطالعات زیاد و با استفاده از ابزارآلات جغرافیایی و رسم جدول و نقشه‌های جغرافیایی بدست آمد. دانشمند مسلمان دکترحسین کمال الدین(ره) داستان این کشف عجیب را چنین نقل می‌کند: بحث و کاوشم را شروع کردم و هدفم غیر از این بود و دنبال چیز دیگری بودم، هدفم ساختن وسیله‌ای بود تا به هر انسانی کمک کند تا جهت قبله را به اونشان دهد زیرا من در مسافرتهایی که داشتم به این مشکل برخورد می کردم و این مشکل برای هر مسلمانی پیش می‌آید، بخصوص در شهرهایی که در آن مسجدی نیست که جهت قبله را به ما نشان دهد. به فکر افتادم تا نقشه جدیدی برای کره زمین رسم کنم و بر روی آن نقشه جهت‌های قبله را بدست آورم. اول مدارها و خطهای شمالی و جنوبی، عمودی و افقی سپس پنج قاره را کشیدم ناگهان چیز عجیبی به ذهنم خطور کرد و حیرت‌زده شدم و آن این بود که مکه مکرمه در وسط خشکی‌های جهان قرارگرفته است.

پرگاری برداشتم و نوک آن را برروی مکه مکرمه نهادم و نوک دیگر بر روی آخرین نقطه خشکی در شرق و اندازه گرفتم و یک باردیگر نوک آن را برروی مکه مکرمه نهادم و نوک دیگر را برروی آخرین نقطه خشکی در غرب و دیدم اندازه هر دو با هم برابر است. به این نتیجه رسیدم خشکی‌های جهان بطور مساوی اطراف مکه مکرمه تقسیم شده‌اند و فهمیدم که در این‌صورت مکه مکرمه مرکز خشکی‌های جهان است. نقشه‌ی جهان قدیم را بیرون آوردم، نقشه قبل از کشف قاره آمریکا و استرالیا و مطالعاتم را ادامه دادم باز متوجه شدم که طبق نقشه قدیم هم مکه مکرمه مرکزخشکی های جهان است. ذکر چهار نکته در این مورد نیاز است.

نکته اول: اینکه مکه مکرمه در مرکز جهان هستی قرار گرفته است به این معنی است که مکه مکرمه به منزله‌ی پایتختی برای کره زمین است. و هیچ شکی نیست که بهترین و قویترین پایتخت‌ها پایتختی است که در وسط کشور و حکومت واقع شده باشد. زیرا در این صورت باعث سهولت ارتباط و رفت و آمد می‌گردد. در قرآن به این حقیقت علمی اشاره شده است آنجا که می فرماید:

 **وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً… (بقره/143)**

بی‌گمان شما را ملت میانه‌رویی قرار دادیم.

اسلام دین میانه است در منهج و روش، میانه است در منزلت و جایگاه و میانه است در مکان و موقعیت جغرافیایی.

نکته دوم: رحمت و عدل خداوندی اقتضاء می‌کرده است که مکه‌ی مکرمه در وسط کره زمین قرار گیرد تا از یک طرف انتشار نور اسلام برای تمام جهان آسان باشد و از طرفی دیگر این دین به طور مساوی و اندازه‌ی لازم در اختیار دیگران قرار گیرد.

نکته سوم: ازآنجایی که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) برای تمام مردم فرستاده شده است:

 **وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیراً وَنَذِیراً وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ }(سبأ28)**

ما تو را برای جملگی مردمان فرستاده‌ایم تا مژده‌رسان و بیم‌دهنده باشی ولیکن اکثر مردم بی‌خبرند.

حکمت اقتضا می‌کرد که مکه مکرمه مهد رسالت جهانیان باشد و این که مبعث پیامبر در این نقطه از جهان قرار گرفته اعجاز خداوندی محسوب می‌گردد.

نکته چهارم: در قرآن کریم کلمه سراج فقط در وصف خورشید و پیامبر صلی الله علیه و سلم به کار رفته است. خداوند در وصف خورشید می فرماید:

**وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً} (نوح16 )**

 و ماه را در میان آسمانها تابان و خورشید را چراغ کرده است.

و خداوند در وصف پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)می فرمایند:

**وَدَاعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِیراً}( الأحزاب46)**

 به عنوان دعوت‌ کننده‌ای به سوی خدا طبق فرمان الله و به عنوان چراغ تابان

با توجه به آنچه گذشت می فهمیم که چرا خداوند خورشید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به سراج تشبیه کرده است. زیرا خورشید مرکز منظومه شمسی است، مکه مکرمه مرکز زمین. پس همان‌گونه که خورشید جهان را روشن می‌کند پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز زمین را با رسالتش روشن می‌سازد.

۲- مکه مکرمه مرکز جاذبه زمین است. علوم جدید کشف کرده است که مکه مکرمه مرکز جاذبه زمین در جهان است. این چیزی است که یک دانشمند و جغرافی‌دان آمریکایی به آن رسیده است درحالی که هیچ عقیده و ایمانی نسبت به آن نداشته است. او شبانه ‌روز در کارگاهش جلو نقشه‌های زمین می‌ایستاد و با استفاده از ابزارآلات جغرافیای به این نتیجه رسید که مرکز جاذبه زمین مکه مکرمه است. این کشف پرده از یک راز برمی‌دارد و آن اینکه انسان فطرتاً به سوی مکه مکرمه متمایل است. زمین، کوهها، خیابانها و خانه‌ها و هر آنچه در آن است انسان را به سوی خود جذب می‌کند و این احساسی است که از آغاز خلقت زمین وجود داشته است. در این جا لازم است به دو نکته اشاره کنیم:

نکته اول: آیا اینگونه نیست که هر کسی به مکه مکرمه می‌رود چه برای حج، عمره، تجارت یا سیاحت دوست دارد یک بار دیگر یا صد بار دیگر به آنجا برگردد؟؟ آیا این چیزی نیست که همه آن را احساس می‌کنند؟ این خود مصداق سخن خداوند است آنجا که می‌فرماید:

**وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً (بقره/125)**

 بیاد آورید آنگاه که خانه‌ی کعبه را پناهگاه و مأوای امن برای مردم قرار دادیم.

(مثابةً) یعنی فطرتاً قلبها به آن تعلق دارد. فیثوبون به معنای (فیرجعون)می‌آید و این جا منظور این است که مردم اشتیاق بازگشت به سوی این خانه را (کعبه) دارند. (و أمناً) که به معنای آرامش می‌آید بیانگر این است که انسان در مکه احساس آرامش و سکون خواهد داشت. پس کسی که به سوی مکه می رود به خاطر این جاذبه، سختی‌های این راه برایش آسان شده و هماهنگ با حلقه‌های مغناطیسی به سوی مکه مکرمه کشیده می شود و این مثل شخصی است که در جهت مسیر رودخانه شنا می کند و احساس راحتی می کند برخلاف کسی که درجهت عکس مسیر رودخانه شنا می کند و احساس سختی و زحمت می‌کند.نکته دوم: از آنچه گقته شد شاید یکی از حکمتهای سخن پیامبر درباره نماز فهمیده شود آنجا که فرمود:

(ای بلال نماز اقامه کن تا به وسیله‌ی آن راحت شویم)

نماز فشار روحی، نگرانی و اضطراب را کاهش می دهد و آرامش و سکون را جایگزین آن می‌کند. هرگاه انسان رو به قبله می‌ایستد اولاً از لحاظ مادی جهتش بسوی مرکز جاذبه زمین قرار می‌گیرد و ثانیاً از لحاظ معنوی روحش با با جاذبه شرعی که همان کعبه است، هماهنگ می‌گردد. شاید کسی بگوید من به مکه مکرمه رفتم ولی این احساس راحتی و آرامش نکردم؟ در جواب باید گفت این احساس شخصی است که از دین خدا و اوامر و نواهی دورشده باشد. به عنوان مثال مردم در زمان حجاج‌ بن یوسف در مکه دچار ترس و نگرانی بودند در حالیکه آنها در شهر امن و آرامش به سر می‌بردند، و این به سبب ظلم و ستم و دوری آنها از احکام الهی بود. پس اگر طبق شریعت اسلام حکم می‌کردند دیگر هیچ کس از دیگری نمی ترسید و نگرانی نداشت.

۳- مکه مکرمه و ساعت جهانی. جهان امروز زمان و ساعتش را با زمان و ساعت شهر گرینویچ (شهری در جنوب لندن) تنظیم می‌کند در همایش سال 1884 در شهر واشنگتن کلمبیا به خاطر نفوذ و قدرت انگلیس چون ابرقدرت آن زمان بود مقررشد که شهر گرینویچ محل شروع زمان در کره زمین باشد. از آن به بعد آن شهر را نقطه شروع زمان قراردادند و بعد خطوط طولی زمین را ترسیم کرده و زمین را به 24 قسمت تقسیم نموده و نصف‌النهار مبدأ را آنجا قرار دادند. این عمل از دو جهت دارای اشکال است، اولاً خط طولی شهر گرینویچ به مقدار 5/8 درجه با خط مغناطیسی زمین زاویه دارد و ثانیاً شهر گرینویچ یک شهر نمونه با ویژگیهای خاص نیست که دیگر کشورهای دنیا ساعتشان را طبق آن تنظیم کنند. شهر نمونه‌ای که مردم باید زمانشان را طبق آنجا تنظیم کنند باید خط مغناطیس شمالی آن بر خط شمال حقیقی (جغرافیایی) قرار گرفته باشد و این جز در مورد شهر مکه صدق نمی‌کند. بسیاری از دانشمندان و مردم در این زمانه به این مطلب توجه کرده اند به طوری که کانال الجزیره و دیگر کانالهای اسلامی ساعتشان را طبق ساعت و زمان مکه مکرمه تنظیم می‌کنند. البته ساعت گرینویچ را نیز به خاطر شهرت آن ذکر می‌کنند، باید دانست که ساعت مکه مکرمه دقیقترین زمان در جهان را نشان می‌دهد.

http://www.napeivasteha.blogfa.com/post-108.aspx

  • خانم شهیدانی


سـقـف بـودن جـو

 

 

 

« و جو را سقـفی حـفـظ کننده قـرار دادیم»!

 

نکته آیـه: جو مانند سقف حفظ کننده درست شده:

 

جو یا اتمسفر زمین نقش بسیار مهمی در ادامه حیات در کره زمین دارند این لایه محافظ با نابود کردن شهاب سنگ های کوچک و بزرگی که به سمت زمین می آیند مانع سفوط آنها و آسیب رساندن به موجودات زمین می شود همچنین در مورد نور خورشید نیز فقطه اشعه های بی ضرر و مفید اجازه عبور می دهد همچنین امواج فرابنقش نیز که به صورت خیلی جزئی می توانند برای عمل فتو سنز گیاهان از آن عبور بکنند.این تصویر شهاب سنگ هایی است که به زمین نزدیک می شوند اجرام آسمانی که

در فضا حرکت می کنند تهدید بزرگی برای زمین هستند اما به دلیل وجود این


 سقف اغلب سنگهایی که از آسمان بطرف زمین می آیند قطعه قطعه می شوند.

بیشتر اوقات با نگاه کردن به آسمان متوجه جنبه محافظتی اتمسفر نمی شویم
اگر این ساختار وجود نداشت زمین چه شکلی می شد؟اگر اتمسفر نبود سالانه میلیون ها


شهاب سنگ به زمین بر خورد می کنند و زمین به مکانی غیر قابل سکونت تبدیل می شد.

 

 

این تصاویر مربوط به مکان فرود یک شهاب سنگ در آریزونای آمریکاست تصور کنید اگر اتمسفر زمین وجود نداشت زمین سالانه توسط میلیون ها شهاب سنگ از این نوع
بمباران می شد.

انرژی که یک انفجار خورشیدی آزاد می کند چندان قدرتمند است که ذهن انسان
به ساختی قادر به درک آن می باشدویک انفجار ساده خورشیدی انرژی معادل صد میلیارد بمب اتمی که در هیروشیما ریخته شد را دارد.اتمسفر زمین را از تاثیرات مخرب این


انفجار ها محافظت می کند.

 

لاهی مگنتوسفر که میدان مغناطیسی زمین آن را ایجاد می کند سپر محافظ
زمین در برابر تمام امواج و ذرات کیهانی مضر است.

علاوه بر مگنتوسفر کمربندهای وان آلن نیز سپر محافظ زمین هستند این کمربندها توسط میدان مغناطیسی زمین ساخته شده اند که در باربر تشعشعاتی که دائما از طرف خورشید و سایر ستاره گان فرستاده کی شود محافظت می کند اگر این کمربند نبود امکان نداشت بروی زمین حیاتی باشد.

دکتر Huge Ross  در این مورد می گوید در واقع زمین بین سایر سیاره های کهکشان خورشیدی بیشترین چگالی را دارد.هسته بزرگ نیکل و آهن زمین باعث ایجاد میدان مغناطیسی وسیع زمین می شود این میدان مغناطیسی سپر ضد اشعه وان آلن را می سازد که از زمین در برابر بمباران اشعه ها مراقبت می کند اگر چنین سپری وجود نداشت زندگی روی کره زمین غیر ممکن بود عطارد تنها سیاره سخره ای است که میدان مغناطیسی دارد اما قدرت میدان مغناطیسی آن 100 برابر از قدرت میدان مغناطیسی زمین کمتر است.حتی ونوس خواهر سیاره ما هم چنین میدان مغناطیسی ندارد سپر محافظتی وان آلن مختص زمین است.

 

انرژی بوجود آمده از یکی از سالهای اخیر اندازه گیری شه با انرژی 100 میلیارد بمب اتمی که در هیروشیما منفجر شد برابری می کند پنجاه و هشت ساعت بعد از انفجار دمای بالای اتمسفر زمین به 2500 درجه سانتی گراد رسید و حرکت تمام قطب
نماهای مغناطیسی غیر عادی شد اما این سپر مانع از نابودی کره زمین شد.

همچنین این لایه خاصیتی دارد که به اشعه های بی ضرر و مفید اجازه عبور
از خود را می دهد ولی در مقابل اشعه های حاصل از انفجار های هسته ای خورشید اجازهورود نمی دهد همچنین این لایه به مقداری از اشعه فرابنقش برای عمل فتو سنتز گیاهان اجازه عبور می دهد.

این تصویر مربوط به شهابسنگی است که به سرعت زمین نزدیک می شود اغلب اجرام آسمانی تهدید بزرگی برای زمین هستند ولی به برکت

 وجود اتمسفر زمین خطر این سنگها برای ساکنان زمین از بین می رود.

این لایه محافظ با نابود کردن شهاب سنگهای کوچک و بزرگ باعث مانع ازسقوط آنها بروی سر ما و آسیب رساندن به موجودات زمین می شود و روزانه صدها شهابسنگ که از اتمسفر عبور می کنند را می سوزاند.

همان طور که دیدید در سوره انبیا آیه 32 به این خاصیت اتسفر زمین اشاره شده است:آسمان را سقفى محفوظ قرار دادیم ولی آنان از نشانه‏هاى آن اعراض مى‏کنندــ همیشه از طرف فضا سنگهای آسمانی بطرف زمین می آیـد، جو آنها را می سوزاند، و آنها ضمن چند ثانیه درخشیدن به پودر تبدیل می شوند و کم کم بدون اینکه دیده شوند به زمین می ریزند.

ـــ خورشید انواع واقسام امواج و انرژی از خود ساطع می کـند. قـشر گاز اُزون

 جو که در ارتفاع میان 30000 تا 40000 متر قـرار دارد، از به زمین رسیدن اشعه ماوراء بـنـفـش کـه می تواند خیلی از موجودات زنده را بکشد جلوگیری می کند.

ـــ قشر جو مانع از بیرون رفتن بخار آب می شود.

ـــ قـشـر دی اکسید جو گرمای زمین را در جو زمین نگه می دارد و فـقـط قسمت ناچیزی از گرما از آن به خارج از جو نفوذ می کند. در صورت نبود ایـن قـشر گرما از محدوده زمین خارج می شود و جو زمین 50 درجه سردتر از آنچه هـست می شود. به این ترتیب جو مانند یک سقـف ما را حفـظ می کند.

  • خانم شهیدانی