قرآن هدیه ی الهی

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا

قرآن هدیه ی الهی

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا


ابر

قرآن واژه‌هاى گوناگونى در مورد ابر به کار برده که هر یک به نوعى خاص از ابر یا به یکى از ویژگى‌هاى آن اشاره دارد.

1. سحاب:

از «سحب» به معناى کشیدن است. به ابر، سحاب گفته‌اند؛ زیرا در آسمان با باد*، کشیده مى‌شود یا به این جهت که آب را همراه خود مى‌کشاند. سحاب، اسم براى مطلق ابر، اعمّ از ابرهاى باران‌زا و بى‌باران است این واژه نُه بار در این آیات آمده است: 164 بقره/2؛ 57 اعراف/7؛ 12 رعد/13؛ 40 نور/24؛ 88 نمل/27؛ 48 روم/30؛ 9 فاطر/35؛ 44 طور/52‌.


2. غمام:

از «غم» به معناى پوشاندن چیزى است. وجه نام‌گذارى ابر به غمام این است که نور خورشید، یا صفحه آسمان را مى‌پوشاند. به گفته برخى، غمام ابرى است که فقط پوشاننده و سایه‌افکن باشد، نه باران‌زا [و این معنا از بیش‌تر موارد کاربرد آن در قرآن به‌خوبى بر مى‌آید. این واژه، چهار بار در قرآن آمده است: 57 و 210 بقره/2؛ 160 اعراف/7؛ 25 فرقان/25.

3. عارض:

از «عرض»، به معناى آشکار کردن است و از آن جهت به ابر، عارض گفته‌اند که در معرض دید انسان قرار دارد. این واژه دوبار در آیه 24 احقاف/46 آمده است.

4. ظُلّة:

از «ظلّ» به معناى سایه* و ابر سایه‌افکن آمده و در قرآن، بیش‌تر درباره ابرهاى‌عذاب آور به کار رفته است. این واژه دو‌بار‌به‌صورت مفرد در آیات 171 اعراف/7 و 189 شعراء/26 و یک‌بار به صورت جمع در آیه‌210 بقره/2 آمده است.

5. حاملات:

از«حمل»است وابررا حاملات گویند؛ چون آب را با خود حمل مى‌کند.این واژه یک‌بار در آیه 2 ذاریات/51 ذکر شده است.


6. مُعصِرات:

از «عصر» به معناى فشردن و مقصود، ابرهاى باران‌زا است. وجه نام‌گذارى ابرها به معصرات آن است که باد، هنگام نزول باران*، آن‌ها را مى‌فشرد. به عقیده برخى، مُعصِر از اِعصار به معناى طوفان است و به ابرهایى گفته مى‌شود که به همراه طوفان آورده شده و داراى رگبارى تند و قطرات بزرگ آبند، و‌مؤیّد آن، صفت «ثجّاجاً» (فراوان و پى در پى) است که قرآن براى باران‌هایى که از این نوع ابرها فرو مى‌ریزد، آورده است. این واژه یک بار در آیه 14 سوره نبأ/78 آمده است.

7. مُزن:

از «مزن» به معناى درخشندگى و بر ابر نورانى و آب‌دار اطلاق شده است. این واژه یک بار در آیه 69 واقعه/56 ذکر شده است.


8. صیّب:

از «صَوْب» به معناى فرو ریختن است که افزون بر ابر، بر باران نیز اطلاق شده است.برخى آن را ابر باران‌زا دانسته‌اند. این واژه یک بار در آیه 19 بقره/2 به کار رفته است.


9. سماء:

از «سموّ» به معناى رفعت و بلندى است و بر هر چیزى، از جمله ابر که بر انسان سایه افکند، اطلاق مى‌شود.برخى اطلاق آن را بر ابر، مجازى و برخى دیگر، حقیقى دانسته‌اند.به گفته برخى، مقصود از «سماء» در جمله «وَ أنزلَ مِنَ‌السَّماء ماءً» (بقره/2، 22)که در قرآن چندین بار به کار رفته، همان ابر است

 

نکات آیه ی ۴۳ سوره ی نور را با هم مرور می کنیم:

۱ــ ابرها برای برای جمع و مرتب شدن چرخانده می شوند.
۲-ابرها مألوف می شوند.
۳-ابرها روی هم متراکم می شوند. 
۴- قطره از خلال امتداد ابـر (از امتداد تراکم ابر) می ریزد.
۵-ابرهای کوه مانند وجـود دارد.
۶- در ابرهای کوه مانند ریزه های یخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکیل می شود. 
۷- برق تگرگ نزدیک به گرفتن چشم است.

۱- ابرها برای جمع و مرتب شدن چرخانده می شوند:
این تصاویر با ماهواره در طی ۱۱ روز گرفـتـه شده. چنانکه در تصویرها می بـیـنـیـم گـردبـادها ابرها را می چرخانند و گرداب ابری شکل می گیرد و ابرها را جمع می کند. قطر این ابر حدوداً ۲۰۰ کیلومتر است و سوراخ مرکز آن کـه مـانند چـشـم می ماند حـدوداً ۱۰ کـیـلـومـتـر است. («زجو» از جمله به معنی: هـل دادن یا پیچاندن یا گرداندن چیزی برای مرتب شدن یا شکل گرفـتن است).
 


2ــ ابرها مألوف می شوند:

به شکلی که در تصویر می بینیم ابرها با هم مألوف می شوند. چرا قرآن از واژه تآلیف استفاده کرده است؟ تآلیف بمعنی سازگار نمودن و آشتی دادن دو یا چند چیز مختلف و متفاوت است. علت اینکه قرآن واژه تآلیف بکار برده اینست که پاره ابرها از نظر دما و غلظت بخار آب و ترکیبات و غیره با هم فرق میکنند.

3ـــ ابرها روی هم مـتـراکم می شوند:ابرها روی هم انباشته و متراکم می شوند. گاهی تراکم آنها به چند صد متر هم می رسد.

4ـــ قطره از خلال امتداد ابر (از امتداد تراکم ابر) می ریزد:وقتی وضعیت جوی به نقطه بارش برسد ابتدا ذرات آب در بخشهای بالائی ابر با هم ترکیب می شوند و قطره های ریز در حد سقوط کردن تشکیل می شـوند. و چنانکه قـرآن گفـته از بالا در امتداد تراکم ابر سقوط می کنند. در مسیر سقوط خـود با میلیونها مولکولهای دیگر آب برخورد می کنند که جذب آنها می شود و رفته رفـته بزرگ و بزرگ تر می شوند. تا اینکه به نهایت پائین ابر می رسند و آن را ترک می کنند. قطره ای که ابر را ترک می کند تقریبا 2000 بار بزرگ تر از ذرات موجود در ابر است. (پس از ترک ابر نیز در مسیر خود می توانند با قطره های کوچکتری که پیش از آنها از ابر جدا شده اند و بخاطر سبک تری خود سرعت کمتری دارند برخورد کنند و بزرگتر شوند).
 

5ـــ ابرهای کوه مانند وجود دارد: این نوع ابرهای کوه مانند البته فقط با رفتن با هواپیما در محیط ابرها مشخص است. و تا پیش از پرواز انسان کسی از آنها خبری نداشت.
 

6ـــ در ابرهای کوه مانند ریزه های یخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکیل می شود:
دانه تگرگ همانطور که آیه گفته در اصل ریـزه های یـخ اسـت کـه در بـخـش بالائی ابـر است. دانـه تگـرگ وقـتی تشکیل می شود که بلورهای یخی در بالای ابر، قطره های آب را که سردی آنـها در دمای زیر صفر است ولی یخ نمی زنند جمع می کند. آن قطره ها که تا زیر درجه انجماد سرد هستند به مجردی کـه بـلـورهـای یخی آنـهـا را لـمـس می کـنـنـد سریعاً یخ می زنند. و بلورهای یخی توسط بادهای تند خشونت بار در ابر بالا و پائین برده می شوند، (یا به تعبیر قـرآن گـردانـده یـا چـرخـانـده می شـونـد) کـه باعـث بـرخـورد و تـمـاس آنـهـا با قـطـره های بیشتری می شود. و این عـمل باعث می شود که قطره های بیشتری دور آنها یخ بزند، و دانه تـگـرگ بـزرگ و بزرگتر بشود. تا جائی که وزن آنها قدری سنگین می شود کـه بـاد دیگـر نمی تواند آنـهـا را با جـریـان خود به بالا ببرد و در نتیجه سقوط می کنند. (واژه «زَجْو» که آیه برای بیان شکل گیری ابر بکار گرفته و نحوه نزول تگرگ نیز به آن معطوف نموده، از جمله به معـنی: هـل دادن یا پیچانـدن یـا گـردانـدن چـیـزی برای مرتب شدن یا شـکـل گرفـتـن است).
 


7ـــ برق تگرگ نزدیک به گرفتن چشم است:
در ابـر "باد و بوران" جریان برق مثبت و منفی درست میشود. به ایـن شکل که با بادهای قوی "ذره ها" و "قطره هـای ریز آب" و مخصوصاً "ذره های یخی" موجود در ابر، در ابر بالا و پائین برده می شـوند کـه باعـث ایجـاد جـریان مثبت و منفی برق می شود. جریان مثبت و مـنـفـی اغـلـب دور از هـم شـکل می گیرند. دست آخر تـفـاوت مـیان یک مـنـطـقـه با برق مثبت با مـنـطـقـه دیگر با برق مـنـفـی، خواه در ابر یا بر زمین آنقدر زیاد می شود که برق آنها بـشکـل جـرقـه بـسـیـار بزرگ (آسـمـان درخـش) آزاد می شود.

همینطور وقتی تگرگ از میان یک ناحیه زیر صفر و ناحیه ذره هـای یخی در ابر میافـتد ابر الکتریسیته می شـود. وقـتـی قـطره های مایع با دانه های تگرگ برخورد می کنند سریعاً هنگام تصادم یخ می زنند. و بدنبال آن گـرما را رهـا می کنند. ایـن عـمل سـطح دانه تگرگ را از ذرات یخ دور تا دور گرم تر نگه می دارد. وقـتی کـه یک دانـه تگـرگ بـا یـک ذره یـخ تصادم می کند: الکـترونها از بخش سردتر به بخش گرمتر جریان پیدا می کنند. پـس از آن دانه تگرگ برق منفی می شود. همین اثر نیز وقتی قـطـرهای با دمای زیر صفـر با دانه های تگرگ و ذره های ریز دارای برق مـثـبت برخورد می کنند رخ می دهد. این فـندکهای دارای برق مـثـبت توسط باد به بخش بالائی ابر برده می شوند. و تگرگ دارای برق منفی به ته ابر می افتد و بدین گونه بخش پائین تر ابر منفی می شود. این برق منفی بصورت نور تخـلیه و آزاد می شود. نور آن نیز چنانکه آیه گفـته قـوی است.

و آب اساساً وقتی تغییر حالت میدهد، مثلاً از مایع به جامد یا از آب به بخار تبدیل میشود انرژی آزاد میکند.

 


نقش برق در بارندگی و رشد گیاه

 

 

« و از نشانه های دیگر او این است که برق را بمثابه ترس و چشم داشت به بهره وری بیشتر به شما نشان می دهد و با آن از ابر آب فرو می فرستد و بعد با آن زمین را پس از مردن دوباره زنده می کند. در این رابطه برای اندیشمندان استدلالاتی وجود دارد». («طمع» بمعنی: چشم داشت بهره وری و برخورداری بیشتر، و چشم داشت به چیز دوست داشتنی است).

نکات آیه:
1ــ برق چشم داشت بهره وری و برخورداری بیشتر را به انسان می دهد:

برق بخشی از اکسیژن و نیتروژن جو را به هم می بندد و به ترکیبات شیمیائی تبدیل می کند که اکسید نیتروژن نامیده می شود. این ترکیبات بعداً با آب باران ترکیب می شـونـد و اسـیـد ضـعـیفی را تشکیل می دهند و بر زمین سقوط می کنند و به نیترات تبدیل می شوند. و نیترات نیز تغذیه ای بـرای گیاهان می شود. کسانیکه با کشت سر و کار دارند و یا منافعی در این زمینه دارند، از وقتی با این مقوله آشنا شوند، به برق طمع می کنند. یعنی برای بهره وری و برخورداری بـیـشـتـر از کـشـت بـه بـرق چـشـم می دوزند. 
 

 

2ــ برق از ابر آب فرو می فرستد:


برق موجود در ابر ذرات آب را به هم ترکیب می دهد و قطره های بزرگ تری که در حد سقوط کردن می رسند درست می شود. بعد قطره سقوط می کند و در مسیر سقوط خود قطره های بیشتری را جمع می کند و بزرگ تر می شود. (عمل ترکیب شدن قطره های ریز آب توسط جریان الکتریسیته در قرن بیستم در آزمایشگاه مشاهده شد).



میزان بارندگی ــ آب درون زمین

« و از ابر آبی به اندازه فرو می فرستیم و آنرا در زمین جا می دهیم و ما در بردن آن (یعنی بردن آن اندازه ای که بارانده ایم) توانائیم ـــ و با آن باغهای خرما و انگور برای شما تولید می کنیم، که هم فراورده های زیادی در آن برای شما هست و هم از آن می خورید».

نکات آیات:

1ــ میزان بارندگی و تبخیر به اندازه است:


چنانکه در آیه گفته شده میزان بارندگی آب به زمین و تبخیر شدن آب از زمین به اندازه است. برآورد می شود که در سال 513 ترلیون تن آب از زمین تبخیر می شود و به همین اندازه نیز به زمین می بارد.


2ــ آب درون زمین آب باران است و برخی از درختان از آب درون زمین استفاده میکنند:

چنانکه در آیه گفته شده آبهای درون زمین آب باران است که در زمین فرو رفته، و درختانی که ریشه در اعماق دارند آب خود را از آن می گیرند.


منابع آب درون زمین
زمر 21: « أَلَمْ تـَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْـزَلَ مِـنَ السَّـمـاءِ مـاءً فـَسـَـلَـکـَهُ یَـنابـِیـعَ فِی الاَرْضِ...»؟

« آیا نمی بینی کـه خـدا از ابـر بـاران نـازل می کـنـد و آنـرا وارد مـنـابـع درون زمین می کند»؟

آیه اظهار می کند که منابع آبی درون زمین آب باران است. در جهان دانش در این رابطه یک تئوری می بینیم که مربوط به قرن هفدهم است (یعنی بیش از هزار سال پس از گفته قرآن)، که می گوید آب منابع زمین همان آب باران است که درون زمین نفوذ می کند. البته در این تاریخ قرآنِ ترجمه شده در غرب وجود داشته و احتمال اینکه منبع برخی تئوریها قرآن باشد نیز بعید نیست.


آب باران
فرقان 48: « وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْرًا بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا = و اوست که بادها را با نوید رحمت فرستاد و از ابر آب طَـهُـور فرو فرستادیم».

آب باران در آیه آبِ طَهُور نامیده شده است. آب طهور یعنی چه؟ واژه طهور و طهارت (بمعنی مصدری) بمعنی: پاکی از نجاست و پلیدی است. یعنی پاکی از چرک، مدفوع، بو، عرق، کثافت، تعفن و گندیدگی و مواردی از این قبیل. و طهُور بمعنی فاعلی و وصفی بمعنی: چیزی است که موارد مزبور را ندارد یا آنها را برطرف میکند.

حالا چرا آب باران را آب طَهُور نامیده است؟ به این خاطر که اگر آب های زمین در روند تبخیر شدن و به جو رفتن و ابر شدن و باریدن نمی بودند آبهای زمین تعفن می گرفت. در سال حدوداً 380 هزار کیلومتر مربع آب از سطح آبها و خشکی ها تبخیر میشود

 

 

منابع : سایت معارف

 http://www.cloudysky

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی